درباره نمايشگاه کتاب امسالروز اول نمايشگاه کتاب و مطبوعات براي کساني که در اولين ساعت شروع به کار نمايشگاه به محل نمايشگاه رفتند چندان خاطره خوشي نداشت. ساعت کار نمايشگاه در روز اول از دو بعد از ظهر شروع ميشد و اين براي ما که در ماشين خبر را از طريق راديو ميشنيديم و يک روز مرخصي گرفته بوديم چندان خبر خوشي نبود. کساني که پشت درهاي ورودي نمايشگاه مانده بودند اجازه نداشتند براي شنيدن سخنان رييس جمهور داخل شوند.
در بين چهره افرادي که پشت درهاي بسته مانده بودند ميتوانستيد ناشراني را بيابيد که با تعدادي کتاب در دست منتظر بودند. امنيت جان رييس جمهور فرقي بين جان مردم عادي و ناشر نميگذاشت.
امسال بر خلاف سالهاي قبل از دستفروشهايي که در قسمت در شمالي نمايشگاه دو طرف پياده رو را اشغال ميکردند خبري نبود. برخورد شهرداري با اين افراد بسيار قاطع بود. به اين ميگويند شهردار مردمي.
چينش غرفه ها نسبت به سالهاي قبل هيچ تفاوتي نداشت. حالا گيريم که حرف الف رفت سالن شش و حرف نون آمد سالن پنج.
نمايشگاه کتاب تهران در حقيقت شامل چند فروشگاه است. نمايشگاه مطبوعات ( که به تنهايي معني کلمه نمايشگاه را به دوش ميکشد) فروشگاه کتاب و اسباب بازي کودک، فروشگاه کتاب خارجي، فروشگاه کتاب فارسي (ناشران داخلي)، فروشگاه کتابهاي آموزشي ( کنکور) و کتابهاي دانشگاهي و فروشگاه سي دي. مواظب باشيد چيزي را از دست ندهيد.
سه سالن يک و دو و سه در کنار در غربي مخصوص مطبوعات بود اما بخش زيادي از مطبوعات منتقل شده بودند به سالن سي و پنج که فاصله زيادي از اين سه سالن داشت.
نشر صدرا ناشر کارهاي آقاي مطهری کتابها را تا شصت درصد تخفيف ميداد. مگر هزینه تولید کتاب برای اینها چقدر تمام شده است؟
نشر نگاه در بروشور معرفي کارهاي چاپ شده امسالش، از کتابي به نام چه کسي پالومينو مولرو را کشت اثر يوسا نام برده بود. حتي قيمت کتاب هم مشخص شده است 1500 تومان. اگر کتاب را مطالبه ميکرديد به شما ميگفتند که چاپ و صحافي شده اما اجازه نشر ندارد.
همين ناشر کتاب سالهاي سگي از اين نويسنده را منتشر کرده. البته تاريخ نشر برميگردد به زمستان گذشته. تاريخ چاپ اول اين کتاب هم برميگردد به سال 1369 به نام عصر قهرمان ترجمه آقاي هوشنگ اسدي. اما مطالعه دوباره اين کتاب با ترجمه روان آقاي گلشيري لطف ديگري دارد.
داخل محوطه نمايشگاه پر شده بود از ساندويچ نيک و هايلا و يکي ديگه به نام آيلا يا همچين چيزي. قيمت ساندويچها به همان قيمت ساندويچ هايدا و آيدا و ويدا است(کسي ميدونه کدوم يکي از اين سه تا اولين بودند؟)
به هر حال کيفيت ساندويچها اصلا خوب نبود. معلوم نيست چرا به هايدا يا ويدا براي عرضه محصولاتشان غرفه داده نشد.
راهنمايي رانندگي غوغا کرد در اين ده روز. تقريبا از ترافيک خبري نبود. اين البته با بستن کل مسير مخصوص توقف تاکسيها ميسر شده بود. پارکينگ بزرگي که ميتوانست جايي براي تاکسيها هم داشته باشد شده بود مخصوص ميني بوس و اتوبوس براي مسيرهاي خاص و با قيمت صد و پنجاه تومان. کساني که مايل بودند با تاکسي سفر کنند بايد خيلي عذاب ميکشيدند.
مکاني که نصيب نشرهاي ققنوس و کاروان شده بود همان سالنهاي کوچک شماره 25 و بيست و شش بود. سالنهايي که ماکان سال گذشته از دورافتادگي آنها بسيار شاکي بود. و الحق که اين سالنها خلوت بود. حتي نشر ققنوس هم مثل هر سال شلوغ نبود. نشر کاروان امسال کتاب جديد نداشت يا خيلي کم داشت. شايد به خاطر اختلافي که با شريکش پيدا کرد و به سلامتي از هم جدا شدند فرصت انتشار کتاب جديد را از اين ناشر گرفت و همين موضوع باعث خلوتي اش باشد شايد هم به خاطر اينکه در سالن دور افتاده اي ساکن شده بود يا شايد ديگر مردم از تب خواندن مزخرفات کوييلو افتاده اند(ببخشيد سليقه شخصي است)
در همين سالن نشر ماهي هم قرار داشت که در يک گوشه غرفه کوچکي با چند کتاب برپا کرده بود. به جز رمان همنام که حتما تا حالا آنرا خوانده ايد رمان قطوري از توماس مان منتشر کرده به اسم خانواده بودنبروكها. يکي از مطرح ترين آثار اين نويسنده .
راستي صحبت از همنام شد. سه ترجمه از اين کتاب منتشر شده است. توصيه جدي همان ترجمه آقاي حقيقت است. من ترجمه خانم فريده اشرفي را نتوانستم بيش از چند صفحه تحمل کنم.
اگر مايل بوديد ميتوانستيد اي ميليتان را به نشر افق بدهيد و بعد از اين از آخرين اخبار نشر اين ناشر با خبر شويد. نشر افق در زمينه اطلاع رساني عالي عمل ميکرد. اين ناشر فعلا گير داده به پل استر و تا همه کارهاي اين آقاي پست مدرن را به خورد ملت ندهد دست بردار نيست. دو کار اولي که از اين نويسنده خواندم برايم غير قابل تحمل بود اين البته برميگردد به سليقه کلاسيک من، شما فرصت را از دست ندهيد! اگر از خوانش کتابهاي ايشان لذتي برديد به من هم بگوييد. قرار است که با چاپ دو کتاب ديگر از اين نويسنده فعلا پرونده ايشان بسته شود. دو کتاب به اسمهاي شب پيشگويي و لوياتان. البته اگر آقاي استر تا آن موقع مرتکب اثر جديدي نشود.
اما درعوض همين ناشر کتابي چاپ کرد از کينگزلي ايميس به نام عاقبت کار. فرصت مطالعه يک اثر از اين نويسنده کمتر شناخته شده در ايران آنهم با قلم نيک فرجام را از دست ندهيد.
خانم زهرا زواريان هم سر از اين انتشاراتي در آورد. با کتاب ديانا که بود. اين جمله البته جهت معرفي آثار اين خانم نيست. سالها قبل که آثارشان را در مجله ادبيات داستاني ميخواندم برايم غير قابل تحمل بود. خب بعضي هستند که فکر ميکنند مبهم گويي هر قدر غليظتر باشد کتاب عميقتر است. هر قدر خواننده کمتر بفهمد نويسنده با سوادتر است. اگر کسي اين کار اين خانم را خواند و دريافت که چيزي در ايشان عوض شده به من هم بگويد لطفا.
از رمان پاگرد هم حرفي بزنم؟ يعني کسي هست که به رمان ايراني علاقه داشته باشد و اين کتاب را نخوانده باشد؟
نشر افق کتاب گفتگو با تاريخ خانم فالاچي را منتشر کرده است. درست است که قبلا اين کتاب منتشر شده است اما اين بار تمام گفتگوهاي مطرح در اين کتاب جمع شده است. از جمله گفتگو با آقاي بازرگان، آقاي خميني و شاه سابق. گفتگوها بسيار خواندني هستند خصوصا بعد از گذشت دو دهه از اوج فعاليت اين آقايان. در ضمن اگر بخش گفتگو با سرهنگ قزافي را بخوانيد متوجه ميشويد که اين بنده خدا از دو دهه قبل قاطي داشت.
نشر افق در زمينه کتابهاي کودک و نوجوان هم فعاليت ميکند اما به هزار دليل که بهتر است در اينجا بازگويي نکنم به شما توصيه ميکنم اگر کودک خردسال داريد اول سري به نشر قدياني بزنيد. اينقدر کتاب در طول سال منتشر ميکند که خوراک يک سال فرزندتان را پر کند اگر کم آورديد آنوقت سري به ونوشه ( چشمه) مريم ( مرکز) افق و ققنوس بزنيد..............