ادبيات پليسي را رمان توطئه نام نهاده اند. تا قبل از دهه بيست كه كليه نظريه پردازان اين رشته ادبي را رشته أي بن بست تلقي ميكردند اين ژانر ادبي تنها اختصاص به نوعي داستان پر هيجان با قهرمان سازي اغراق شده و معمايي براي حل كردن داشت از اين رو است كه خواندن دوباره بسياري از اين كتابهاي ادبي بي مورد جلوه ميكرد.
دشيل همت را از اين رو پدر رمان سياه نام نهادند. وي با خلق قهرماناني واقعي در مكان و زمان مشخص و واقعي در حقيقت اين ژانر ادبي را از مرگ حتمي نجات داد. تنها دو سال قبل از انتشار كتاب كليد شيشه أي، دروتي سايرز با زيركي به مرگ قريب الوفع اين گونه ادبي اشاره كرده بود.
ادبيات پليسي همواره در ايران مورد بي مهري روشنفكران بوده است. تا آنجا كه گلشيري كه در شناخت او از ادبيات جهاني كسي شك ندارد پس از مرگ زنده ياد ميرعلايي گفته بود كه ترجمه كتاب تركه مرد از غم نان بود و بدترين كار اين آقا.
ادبيات پليسي بي شك يكي از قويترين اجراهاي ادبي در حيطه رمان است. شايد از همين رو است كه ادگار دكتروف، يوسا، اسكار دمه يو، فردريش دورنمات و بسياري ديگر از نويسندگان صاحب نام يك يا چند اثر در اين ژانر آفريدند.
بازار كتاب ايران در دهه چهل با موجي از كتابهاي پليسي بي ارزش روبرو بود. اين كتابها كه در قطع جيبي به چاپ ميرسيدند با ترجمه أي نازل طرح جلدي ضعيف و اسامي جعل شده به فروش ميرسيدند. دوراني كه در آمريكا كتابهاي بازاري پليسي در اختيار ميكي اسپلين و جيمز هادلي چيس و پيتر چيني بود.
اكثر اين كتب در لاله زار نو به چاپ ميرسيدند و عليرغم وجود تنها يك ناشر اسامي مختلفي در پشت جلد كتابها ديده ميشد: شهريار، صبحگاه، نادري و ….
در همين زمان براي اولين بار انتشارات فرانكلين( سازمان كتابهاي جيبي) اقدام به چاپ چند كتاب در اين ژانر ادبي با ترجمه أي متفاوت كرد. آثاري از آگاتا كريستي، ژرژ سيمنون، برت هاليدي و .. هنوز البته جاي نويسندگان نو گرايي چون دشيل همت و ريموند چندلر و پاتريشياهاي اسميت خالي بود.
وضعيت كتابهاي پليسي بعد از انقلاب چندان بهبود نيافت. اوايل پيروزي انقلاب زماني كه هنوز وزارت ارشاد بر چاپ كتابها كنترل نميكرد دو انتشاراتي اقدام به چاپ كتابهايي از اين سري با كيفيت متفاوت كردند. كتابهاي حادثه كه تنها بعد از انتشارت سه جلد كتاب ( عروسيك در زنجير، راز كفشهاي زرد، شيطان زير افتاب)به محاق تعطيلي رفت و بلافاصله كتاب شب توسط همان انتشاراتي جايگزين آن شد و اين يكي تنها دو جلد توانست به چاپ برساند.( بچه ها كجايند و فاجعه) از ويژگي كارهاي اين انتشارتي انتخاب نويسندگان متفاوت تر و طراحي جلد فوق العاده ( نسبت به زمان خود) و ترجمه هاي عالي است.
كتابهاي پليسي در تمام مدت صدارت آقاي خاتمي در وزارت ارشاد و تا مدتي بعد از آن مورد بي مهري بود. تلويزيون با سري فيلمهايي كه بي بي سي از روي كتابهاي آگاتا كريستي ساخته شده باب اين گونه داستانها را در ايران باز كرد ( سال 1370) و بلافاصله بعد از آن چندين انتشارتي اقدام به ترجمه كتابهاي اين خانم انگليسي كردند.
اگاتا كريستي فردي بسيار پر كار است و آفت يك نويسنده خوب پر كاري اوست. جز معدودي كار متفاوت از اين بانو من كتاب خوبي نخوانده ام.
حيات چاپ كتاب معتبر پليسي توسط انتشارات طرح نو معني ديگري گرفت. اين انتشارتي كه در حوزه فلسفه و زنده گينامه مشاهير ادبي ايران و جهان كارهاي فوق العاده أي به چاپ رسانده است اقدام به چاپ چند اثر متفاوت پليسي از نويسندگاني كه مفهوم عام اين ژانر را عوض كرده اند كرد. استفاده از مترجمان صاحب نامي چون احمد مير علايي، كريم امامي، خسرو سميعي، عزت اله فولادوند، فرزانه طاهري و نجف دريابندري اعتبار اين كتابها را بسيار بالاتر ميبرد.
طرح نو متاسفانه مدتي است كه اقدام به چاپ اين كتابها نميكند. آخرين اثر انتشار يافته در اين گروه معماي آقاي ريپلي اثر پاتريشياهاي اسميت به ترجمه خانم فرزانه طاهري است كه اين يكي بيش از سه سال در دفتر انتشاراتي در نوبت چاپ ماند. آقاي پايا در تماس تلفني به من گفتند كه مشغله زياد مانع از چاپ اين گونه كتابها شده است و به زودي اقدام به چاپ كارهاي جديد در اين سري خواهد كرد. از اين مكالمه تلفني بيش از يك سال گذشته است.
چند انتشاراتي به طور جسته و گريخته و نه منسجم در اين ژانر كار ميكنند. كتاب كاراگاه ( نشر هرمس) كه كتابهاي سبك در حد نوجوانان چاپ ميكند، انتشارت آتيه، انتشارات ليوسا كه اقدام به چاپ كليه كارهاي خانم مري هيگينز كلارك كرده است و نشر روزنه كار كه مايل به چاپ كتابهايي است كه از روي آنها فيلم هم تهيه شده باشند.
اگر تاكنون با اين گونه ادبي غريب بودين و براي آزمايش قصد خواندن داشتين به جز كتاب بيلي بات گيت ميتوانيد سراغ كتاب قول اثر دورنمات يا ترك مرد اثر دشيل همت يا معماي آقاي ريپلي اثر پاتريشياهاي اسميت برويد.
من در فرصتي ديگر درباره بسياري از اين نويسندگان خواهم نوشت.
Wednesday, February 27, 2002
Tuesday, February 26, 2002
خبر اول: زمزمه هايي است که روزنامه سياست روز به دليل مشکل شديد مالی رو به تعطيلی ميرود
خبر دوم: دادگاه مطبوعات از 35 مورد شکايت روزنامه سياست روز در يک مورد اين روزنامه را متهم شناخت و حکم به دو ماه تعطيلی آن داد
خبر سوم: ( اين خبر نيست همينطوری بهتون بگم که مشی اين روزنامه خيلی فاشيستيه)
سئوال : شما راه بهتری برای تبليغ جهت يک روزنامه در حال ورشکستگی ميشناسين؟
خبر دوم: دادگاه مطبوعات از 35 مورد شکايت روزنامه سياست روز در يک مورد اين روزنامه را متهم شناخت و حکم به دو ماه تعطيلی آن داد
خبر سوم: ( اين خبر نيست همينطوری بهتون بگم که مشی اين روزنامه خيلی فاشيستيه)
سئوال : شما راه بهتری برای تبليغ جهت يک روزنامه در حال ورشکستگی ميشناسين؟
Monday, February 25, 2002
ديگه يه هفت هشت ده روز كه نميرين كتابفروشيهاي انقلاب سرسام ميگرين. ماشاله همين طوري كتاب در اومده. ضرر نداره بخرين ذخيره كنين. اينده رو هيچكي نديده. خانم فرزانه طاهري از بليك ماريسن يه كتاب داده بيرون كه مجموعه داستانه به اسم آخرين بار پدرت رو كي ديدي؟ نيلوفر يه كتاب ديگه از روژه مارتن دوگار داده بيرون به اسم ژان باروا به ترجمه منوچهر بديعي كه مدتها بود كم كاري ميكرد. دو تا مجموعه داستان كوتاه مربوط به آمريكايي لاتين در اومده كه معرفي چهره هاي جديد اين كشورهاست. چشمه هم كتاب ميداني در ايتاليا به ترجمه سروش حبيبي داده بيرون. از بازاري نويسها هم خبرهايي اومده مهدي اعتمادي، خانم حاج سيد جوادي كه اگه مستمر ادامه بده ما بهش لقب دانيل استيل ايران رو ميديم. آقاي كيميايي هم بعد از چند شاهكاري كه تو سينما تحويل خلق الله دادن حالا يه رمان دو جلدي مرتكب شدن به اسم جسدهاي شيشه أي. اگه وقت و پول اضافه دارين حتما" بخونين به من هم بگين چطور كتابيه.
اگه آمار خريد كتابتون رفته بالا و دلتون براي كتاب تخفيف دار تنگ شده و حوصله ندارين صبر كنين كه نمايشگاه كتاب ارديبهشت شروع بشه يه سر برين انتشارات روزنه كار.
روزنه كار مقدار زيادي كتاب رو با تخفيف بيست در صد ميفروشه. پارسال كه من يه سر رفته بودم اونجا اينقدر كتاب نبود. الان خيلي عنوانها زياد شده و كل سالني كه وارد ميشين قفسه بندي شده و پره از كتاب. همه جور كتابي اونجا هست از شعر و ادبيات و تاريخ و فلسفه گرفته تا كتاب كودك و صد البته سينمايي كه كار اصلي انتشارت روزنه كاره.
بيخود هم به خودتون نگين بيست در صد ارزشش رو نداره. مخصوصا" الانه كه دو تا كتاب برميداري قيمتش به نزديك ده هزار تومن ميرسه. انتشاراتيهايي كه كتابشون رو ميتونين از اونجا بخرين شامل هرمس( كيميا و كاراگاه) نيلوفر، مركز، ساقي، فرزان روز و يه چند تايي ديگه است. آدرسش رو هم اگه ميخوايين از توي مطهري برين خيابون جم، كوچه حجت شماره 3 . ساختمون همون اولاي كوچه سمت راسته. دفتر انتشاراتي زير همكفه. همه جاي ورودي ساختمون هم برگه فروش با تخفيف رو چسبوندن.
حالا برندارين بگين من با آقاي فخري زاده رفيقم دارم تبليغش رو ميكنم ها.
روزنه كار مقدار زيادي كتاب رو با تخفيف بيست در صد ميفروشه. پارسال كه من يه سر رفته بودم اونجا اينقدر كتاب نبود. الان خيلي عنوانها زياد شده و كل سالني كه وارد ميشين قفسه بندي شده و پره از كتاب. همه جور كتابي اونجا هست از شعر و ادبيات و تاريخ و فلسفه گرفته تا كتاب كودك و صد البته سينمايي كه كار اصلي انتشارت روزنه كاره.
بيخود هم به خودتون نگين بيست در صد ارزشش رو نداره. مخصوصا" الانه كه دو تا كتاب برميداري قيمتش به نزديك ده هزار تومن ميرسه. انتشاراتيهايي كه كتابشون رو ميتونين از اونجا بخرين شامل هرمس( كيميا و كاراگاه) نيلوفر، مركز، ساقي، فرزان روز و يه چند تايي ديگه است. آدرسش رو هم اگه ميخوايين از توي مطهري برين خيابون جم، كوچه حجت شماره 3 . ساختمون همون اولاي كوچه سمت راسته. دفتر انتشاراتي زير همكفه. همه جاي ورودي ساختمون هم برگه فروش با تخفيف رو چسبوندن.
حالا برندارين بگين من با آقاي فخري زاده رفيقم دارم تبليغش رو ميكنم ها.
Sunday, February 24, 2002
يه كتاب تو ايران چاپ شده به اسم 1400 سند از دوران وزارت ارشاد( يا يه همچين اسمي) ناشر اين كتاب انتشارات كويره. مدير كوير برادر وزير آموزش و پرورش سابقه. يه جورايي من به اين نوع انتشاراتي ميگم نيمه دولتي. شايد براي همين بود كه سه دوره برنده بهترين ناشر سال شد.
افرادي هم كه با اين انتشاراتي كار ميكنن همشون يه جورايي جزو نويسنده هايي متعهد انقلابي هستن. يا لااقل يه وقتي بودن.
اين كتاب سفارش وزارت ارشاد به اين انتشاراتيه. اين شايد اولين دفعه باشه كه يه وزارت خونه خودش رو نقد ميكنه.
اما من اصلا" ميخوام يه چيز ديگه بگم. اگه شما هم تو اون دوران درخشان آقاي مير سليم مثل من حرص ميخوردين كه سال به سال دو تا كتاب درست چاپ نميشد ناخوداگاه در جريان اين حماقت كه اسنادش تو اين كتاب جمع شده قرار ميگرفتين. همون زمان گل آقا تو يه متن طنز يه شعر رو با معيار آقايون تبديل كرده بود و به جاي عشق دوست داشتن گذاشته بود و به جاي قلب دل و به جاي رقصيدن چرخ زدن و حاصل شده بود يه كار بامزه.
اما اين كتاب رو كه تو كتابفروشي مرور ميكني ميبيني همون چيزهايي است كه دوران درخشان مير سليم يه جورايي خبرش بيرون درز ميكرد يا تو كيان يا همين گل آقا يا جامعه سالم.
نميشه اين كتاب رو خوند. فقط سنده. ميشه نگهش داشت براي نشون دادن يك دوره بلاهت. تازه هيچكس تضمين نكرده كه اون دوران درخشان برنگرده. همون دوراني كه سردبير مجله شلمچه يا يكي از نويسنده هاش ميگفت كه سينما و ادبيات اين مملكت از ابتذال نجات پيدا كرده.
افرادي هم كه با اين انتشاراتي كار ميكنن همشون يه جورايي جزو نويسنده هايي متعهد انقلابي هستن. يا لااقل يه وقتي بودن.
اين كتاب سفارش وزارت ارشاد به اين انتشاراتيه. اين شايد اولين دفعه باشه كه يه وزارت خونه خودش رو نقد ميكنه.
اما من اصلا" ميخوام يه چيز ديگه بگم. اگه شما هم تو اون دوران درخشان آقاي مير سليم مثل من حرص ميخوردين كه سال به سال دو تا كتاب درست چاپ نميشد ناخوداگاه در جريان اين حماقت كه اسنادش تو اين كتاب جمع شده قرار ميگرفتين. همون زمان گل آقا تو يه متن طنز يه شعر رو با معيار آقايون تبديل كرده بود و به جاي عشق دوست داشتن گذاشته بود و به جاي قلب دل و به جاي رقصيدن چرخ زدن و حاصل شده بود يه كار بامزه.
اما اين كتاب رو كه تو كتابفروشي مرور ميكني ميبيني همون چيزهايي است كه دوران درخشان مير سليم يه جورايي خبرش بيرون درز ميكرد يا تو كيان يا همين گل آقا يا جامعه سالم.
نميشه اين كتاب رو خوند. فقط سنده. ميشه نگهش داشت براي نشون دادن يك دوره بلاهت. تازه هيچكس تضمين نكرده كه اون دوران درخشان برنگرده. همون دوراني كه سردبير مجله شلمچه يا يكي از نويسنده هاش ميگفت كه سينما و ادبيات اين مملكت از ابتذال نجات پيدا كرده.
چند سال پيش يه روزنامه عصر يك مقاله تحقيقي ارائه نمودند كه اشراف بر تحقيق موسيقي در كتب اربعه روايات و احاديث شيعه داشت و از قول پيامبر اكرم آورده بودند كه ايشان در موقع ورود به مدينه با جمع حبشيان مواجه شدند كه مشغول ساز و دهل زدن و پايكوب بودند كه به محض ديدن پيامبر باز ايستادند كه ايشان به ادامه سرور امر فرمودند. در جاي ديگر از امام سجاد آوردند كه از كنيزكي كه خوش ميخواند از ايشان استفسار شده بود و ايشان در جواب گفتند:" چه ايرادي دارد كه كنيزكي با صداي خوش شما را به ياد بهشت بياندازد" (گلستانه شماره 36)
يكي به ما بگه پس چرا ما بيست و سه ساله نوارهاي سيما مافيها و شكيلا و سيما بينا و پريسا و ….. رو يواشكي گوش ميديم؟
يكي به ما بگه پس چرا ما بيست و سه ساله نوارهاي سيما مافيها و شكيلا و سيما بينا و پريسا و ….. رو يواشكي گوش ميديم؟
Saturday, February 23, 2002
من يكي از گرونترين سرويسهاي اينترنتي در ايران را استفاده ميكنم. يكي كه نه دوتا. هر وقت يكيش خرابه با دومي به اينترنت وصل ميشم. ديشب ساعت دو نيمه شب سعي كردم كه وصل بشم. يكيش كه اصلا" جواب نميداد. دوميش هم سه بار درست وقتي كه ميخواستم مطلبمو بفرستم تو وبلاگ قطع ميكرد. اونوقت وقتي كه از همين شركتها ميخواي اعتبار بخري يه تعريفهايي از شركتشون ميكنن كه تو دلت ميگي "بيچاره امريكايي هايي كه هميچين امكاناتي تو كشورشون نيست"
Thursday, February 21, 2002
ديروز يه سر رفتم دفتر انشارات روزنه كار. روزنه كار از اون انتشاراتيهاست كه در حيطه سينما كار تخصصي ميكند. كليه رمانهايي هم كه تا به حال چاپ كرده رمانهاي مشهوري بودند كه از روي آنها فيلم تهيه شده. من با ناشر محترم يه كار خصوصي داشتم. آقاي فخري زاده نبود. خانمي كه در دفتر كار ميكند گفتند كه ايشان از صبح كه رفتند وزارت ارشاد هنوز نيامدند. ( ساعت طرفهاي 4 عصر بود)
از روي كنجكاوي پرسيدم كه چه كتاب جديدي براي مجوز نزد ارشاد بردند؟ با خبر شدم كه اينبار مشكل كتاب نيست. براي چاپ سررسيد هم شما بايد يه سر بريد وزارت ارشاد مجوز بگيريد.
جل الخالق. ببينم شما تا حالا تو فاسدترين كشور دنيا كسي رو ميشناسين كه با خوندن سر رسيد منحرف شده باشه؟
از روي كنجكاوي پرسيدم كه چه كتاب جديدي براي مجوز نزد ارشاد بردند؟ با خبر شدم كه اينبار مشكل كتاب نيست. براي چاپ سررسيد هم شما بايد يه سر بريد وزارت ارشاد مجوز بگيريد.
جل الخالق. ببينم شما تا حالا تو فاسدترين كشور دنيا كسي رو ميشناسين كه با خوندن سر رسيد منحرف شده باشه؟
Wednesday, February 20, 2002
با اين ليست احضار شده هاي اخير ميشه فهميد كه ديگه راست راستي كفگير قوه قضاييه داره به ته ديگ ميخوره.
من نفهميدم علي دهباشي بنده خدا كه يه ماهنامه كاملا" ادبي داره( بخارا) يا هوشنگ گلمكاني كه محافظه كار ترين روزنامه نگاريه كه من تو عمرم ديدم ( مجله فيلم) يا آيدين آغداشلو كه اصلا" نقاشه يا بهرام بيضايي كه امروز تو همشهري ميگفت كه بازجوها اصلا" نميدونستن ايشون فيلمسازن يا اميد روحاني كه دكتر متخصص بيهوشيه و كارش در حيطه روزنامه نگاري تنها مصاحبه است يا كاوه گلستان و…….
چه عناصر خطرناكي هستن؟
من نفهميدم علي دهباشي بنده خدا كه يه ماهنامه كاملا" ادبي داره( بخارا) يا هوشنگ گلمكاني كه محافظه كار ترين روزنامه نگاريه كه من تو عمرم ديدم ( مجله فيلم) يا آيدين آغداشلو كه اصلا" نقاشه يا بهرام بيضايي كه امروز تو همشهري ميگفت كه بازجوها اصلا" نميدونستن ايشون فيلمسازن يا اميد روحاني كه دكتر متخصص بيهوشيه و كارش در حيطه روزنامه نگاري تنها مصاحبه است يا كاوه گلستان و…….
چه عناصر خطرناكي هستن؟
آقاي عبدلمحمد آيتي پيرمرد نازنيني است. يكي از بي ادعاترين خدمتكاران فرهنگ اين مرز و بوم. ايشان متولد 1305 هستند. در دانشگاه در رشته معقول و منقول (الهيات) فارغ التحصيل شدند. قبل از آن براي مدتي در حوزه درس طلبگي ميخواندند. كار مطبوعاتي را از سال 1340 با ترجمه كتاب باتلاق اثر ميكا والتري آغاز كردند. آن زمان هنوز كسي سينوهه و صليبي بالاي دار از اين نويسنده را نميشناخت. كشتي شكسته و كالسكه زرين ديگر آثار ترجمه اين آقا در حيطه ادبيات است.
ايشان سه كتاب قران صحيفه سجاديه و نهج البلاغه را با زبان شيوايي به فارسي برگرداندند. من شخصا" دو ترجمه آقاي آيتي و خرمشاهي در حيطه قران را بيشتر از ترجمه هاي ديگر ميپسندم.
بنا به اظهار دوستي ترجمه ايشان از روي نهج البلاغه هم بسيار رساتر و شيرين تر از ترجمه آقاي شهيدي از اين كتاب است.
آقاي آيتي هم در حوزه شعر كهن و هم در حوزه شعر نو داراي مطالعه ميباشند. اما تخصص اصلي ايشان در ترجمه متون پيچيده و كهن عربي است.
استاد آيتي صاحب مقالاتي در نقد شعر نو در مجله صدف و راهنماي كتاب هستند. ايشان در دهه چهل كه شاملو به اين درجه از اشتهار نرسيده بود در مقاله أي در وصف اشعار شاملو گفته بود كه ايشان را ميتوان شاعري سركش ناميد كه سبك و شيوه خاصي دارد و عقايدش چون اشعارش سركش است.
ايشان اقدام به ترجمه اشعاري از شاعران عرب زبان پيش از اسلام كردند، وارد شدن در اين حيطه كار بسيار سختي است. دشواري اين ترجمه تنها در معاني چندگانه يك لغت عربي نيست. بايد از شرايط قومي و قبيله أي و روابط اجتماعي آن عصر اطلاعات به قدر كافي داشت تا اقدام به اين نوع ترجمه نمود.
دو اثر گرانقدري كه به سعي استاد آيتي به فارسي برگردانده شده است شامل كتاب شش جلدي ترجمه تاريخ العبر اثر ابن خلدون و پنج جلد كتاب تاريخ دولت اسلامي در اندلس اثر محمد عبدالله عنان
آقاي آيتي استادي است افتاده و فروتن درست به ميزان سوادش.
ايشان سه كتاب قران صحيفه سجاديه و نهج البلاغه را با زبان شيوايي به فارسي برگرداندند. من شخصا" دو ترجمه آقاي آيتي و خرمشاهي در حيطه قران را بيشتر از ترجمه هاي ديگر ميپسندم.
بنا به اظهار دوستي ترجمه ايشان از روي نهج البلاغه هم بسيار رساتر و شيرين تر از ترجمه آقاي شهيدي از اين كتاب است.
آقاي آيتي هم در حوزه شعر كهن و هم در حوزه شعر نو داراي مطالعه ميباشند. اما تخصص اصلي ايشان در ترجمه متون پيچيده و كهن عربي است.
استاد آيتي صاحب مقالاتي در نقد شعر نو در مجله صدف و راهنماي كتاب هستند. ايشان در دهه چهل كه شاملو به اين درجه از اشتهار نرسيده بود در مقاله أي در وصف اشعار شاملو گفته بود كه ايشان را ميتوان شاعري سركش ناميد كه سبك و شيوه خاصي دارد و عقايدش چون اشعارش سركش است.
ايشان اقدام به ترجمه اشعاري از شاعران عرب زبان پيش از اسلام كردند، وارد شدن در اين حيطه كار بسيار سختي است. دشواري اين ترجمه تنها در معاني چندگانه يك لغت عربي نيست. بايد از شرايط قومي و قبيله أي و روابط اجتماعي آن عصر اطلاعات به قدر كافي داشت تا اقدام به اين نوع ترجمه نمود.
دو اثر گرانقدري كه به سعي استاد آيتي به فارسي برگردانده شده است شامل كتاب شش جلدي ترجمه تاريخ العبر اثر ابن خلدون و پنج جلد كتاب تاريخ دولت اسلامي در اندلس اثر محمد عبدالله عنان
آقاي آيتي استادي است افتاده و فروتن درست به ميزان سوادش.
Tuesday, February 19, 2002
از بعد از پيروزي انقلاب چاپ كتاب انجيل به دليلي كه هيچكس نميداند ممنوع بود. اين ممنوعيت تا همين امسال هم ادامه داشت. در اين سالها يكي از بهترين ترجمه هاي اين كتاب كه چاپ لندن بود به طور غير قانوني تا قيمت 20 هزار تومن به فروش ميرسيد. اين كتاب شامل هر دو كتاب عهد عقيق و جديد بود.
امسال يكي از قديمتيرن متون انجيل اجازه چاپ گرفت. اين متن سالهاي قبل از رنسانس در بسياري كشورهاي مسيح زبان هم ممنوع بود. شايد به خاطر اينكه در اين انجيل به طور مستقيم به ظهور پيامبر اسلام اشاره شده بود.
حالا اگه يه سر برين ميدون انقلاب روبروي بازارچه كتاب دو سه تا جوان را ميبينين كه انجيلي در دست گرفته اند و داد ميزنند انجيل عيسي مسيح 300 تومن.
اين كتاب جلد قرمز دارد با حروف طلا كوب روي آن نوشته شده انجيل عيسي مسيح. همين. نه مترجم نه ناشر اين كتاب مشخص نيست. در صفحه سوم اين كتاب نوشته شده ترجمه تفسيري و در مقدمه كتاب توضيح داده شده است كه اين متن به صورت كلمه به كلمه از متن يوناني ترجمه نشده است بلكه به صورت تفسيري و با زبان فارسي ساده برگردانده شده است.
جالبتر از همه قيمت عجيب اين كتاب چهارصد صفحه أي است. با توجه به كارمزدي كه آن جوانها براي اين كتابها برخواهند داشت احتمالا" اين كتاب از آن نوع كتبي است كه به رايگان توزيع شده است.
امسال يكي از قديمتيرن متون انجيل اجازه چاپ گرفت. اين متن سالهاي قبل از رنسانس در بسياري كشورهاي مسيح زبان هم ممنوع بود. شايد به خاطر اينكه در اين انجيل به طور مستقيم به ظهور پيامبر اسلام اشاره شده بود.
حالا اگه يه سر برين ميدون انقلاب روبروي بازارچه كتاب دو سه تا جوان را ميبينين كه انجيلي در دست گرفته اند و داد ميزنند انجيل عيسي مسيح 300 تومن.
اين كتاب جلد قرمز دارد با حروف طلا كوب روي آن نوشته شده انجيل عيسي مسيح. همين. نه مترجم نه ناشر اين كتاب مشخص نيست. در صفحه سوم اين كتاب نوشته شده ترجمه تفسيري و در مقدمه كتاب توضيح داده شده است كه اين متن به صورت كلمه به كلمه از متن يوناني ترجمه نشده است بلكه به صورت تفسيري و با زبان فارسي ساده برگردانده شده است.
جالبتر از همه قيمت عجيب اين كتاب چهارصد صفحه أي است. با توجه به كارمزدي كه آن جوانها براي اين كتابها برخواهند داشت احتمالا" اين كتاب از آن نوع كتبي است كه به رايگان توزيع شده است.
Monday, February 18, 2002
ارباب انگشترها
جي ار ار تالكين. يه نويسنده نابغه جزو پايه گذاران گروه ادبيات تخيلي است. ادبيات تخيلي به كل با ادبيات علمي تخيلي متفاوت است. من اگر بخواهم اين تفاوتها را براي شما شرح بدهم تنها نوشته ام را طولاني تر ميكنم. ميتوانيد به مقدمه كتاب درخت و برگ مراجعه كنيد يا خيلي راحت كتاب آليس در سرزمين عجايب را با كتابهاي ارتور سي كلارك مقايسه كنيد.
خواندن اين نوع از ادبيات فقط يك مشكل دارد. به غلط در جامعه جا افتاده است كه اين نوع كتابها خاص كودكان است. اينطور نيست. جي ار ار تالكين در يك نظر خواهي كه اخيرا" گرفته شد از لحاظ محبوبيت نويسنده نهم و كتابش به اسم ارباب انگشترها دومين كتاب شناخته شد. ( مجله جهان كتاب شماره 20 شهريور 1375) در نظر خواهي ديگري به سال 1979 توسط روزنامه ديلي تلگراف كتاب ارباب انگشترها به عنوان بهترين كتاب قرن شناخته شد. افراد شركت كننده در اين نظر خواهي كودك نبودند.
حالا با پخش فيلم ارباب انگشترها و محبوبيت اين فيلم و كانديداي پنج جايزه اسكار شدن جايگاه اين كتاب كمي مشخص تر ميشود.
تالكين ارباب انگشترها را در سه جلد ( تريلوژي) نگاشته است وي براي نگارش اين سه گانه يازده سال وقت صرف كرد و ارباب انگشترها فيلمي ساخته شده از جلد اول اين تريلوژي است. البته تمام قسمتهاي سه گانه اين فيلم فيلمبرداري شده و قرار بود به فاصله هر چهار ماه يك قسمت از اين فيلم به نمايش در بيايد، اما مشكل جلوه هاي ويژه فيلم باعث شد كه تصميم سازندگان عوض شود. قسمت دوم اين فيلم دسامبر اكران خواهد شد و قسمت سوم دسامبر سال آينده.( مجله يك هفتم شماره 17)
با توجه به شهرت اين فيلم در ايران و حضور قريب الوقوع حلقه هاي غير مجاز آن در تهران الان بهترين زمان براي ترجمه اين تريلوژي به زبان فارسي است.
خواندن آثار جي ار ار تالكين لذتي ناب از ادبيات تخيلي را به انسان ميدهد. همان لذتي كه ازخواندن آليس در سرزمين عجايب ميبريم. و بعد از اتمام كتاب حسرت ميخوريم چرا از اين نوع كتابها اينقدر كم است.
كتاب هري پاتر تنها تقليدي بد از اين نوع كتابهاي تخيلي است. به ياد داشته باشيم كه نويسنده گان اين ژانر ادبي بسيار كم هستند. شايد به اين دليل كه نوشتن در اين ژانر تخيل فوق العاده أي لازم دارد و از آن جالبتر اينكه تمام نويسنده هاي شناخته شده اين ژانر انگليسي هستند.
از جي آر ار تالكين تنها يك كتاب به فارسي برگردانده شده. درخت و برگ به ترجمه مراد فرهاد پور. آقاي مراد فرهاد پور همان فيلسوفي است كه ترجمه هاي خيلي خوبي از آثار فلسفي دارد و يك ترجمه عالي در معرفي بكت اثر آلوارز. ايشان ارادتي خاص به آقاي بكت دارند و صد البته دستي به قلم در نگارش داستان كوتاه. چند داستان از ايشان در مجله كارنامه به چاپ رسيده است.
كتاب درخت و برگ شامل سه داستان كوتاه از جي ار ار تالكين است. ناشر اين كتاب طرح نو است.
Sunday, February 17, 2002
Saturday, February 16, 2002
شش جلد كتاب از آثار آلبا د سس پدس به فارسي ترجمه شده است. مترجم هر شش كتاب آقاي بهمن فرزانه است. دو جلد از اين آثار سالها قبل در قالب كتابهاي جيبي سازمان كتابهاي جيبي به چاپ رسيده بود و چهار جلد بعد از انقلاب به چاپ رسيده است.
دو كتاب دير يا زود و دفترچه ممنوع كه سالها قبل توسط كتابهاي جيبي چاپ شده بود به تازگي توسط انتشارات بديهه تجديد چاپ شده اند و به زعم من به همراه عذاب وجدان جزو بهترين كارهاي نويسنده هستند. سه اثر از طرف او، هيچ يك از آنها باز نميگردند و مجموع داستان تازه عروس هر يك با ضعفهايي همراه هستند كه كتاب را از ماندن در اوج آثار ادبي محروم كرده اند.
نوشتن از نويسنده أي كه کارش را دوست داری اما نمیدانی که خوانندگان وبلاگ آثارش را خوانده اند يا نه كار راحتي نيست. اما خواندن يكباره همه اين شش اثر خواننده را به گونه أي در حال و هواي نويسنده اثر قرار ميدهد كه بيشترين كمك را به درك عقايد نويسنده ميكند.
از نويسنده اين اثار اطلاعات كمي توسط مترجم در اختيار ما قرار داده شده است. اين البته ويژگي ترجمه هاي اقاي بهمن فرزانه است كه ميلي به معرفي درست و حسابي نويسنده ندارند. بيشتر آثار ترجمه شده به قلم اين آقا هيچ معرفي نامه أي از نويسنده اثر را شامل نميشود.
قهرمان اصلي آثار اين نويسنده زنان هستند. موقعيتهايي كه هر يك از اين زنان در آن قرار ميگيرند پيچيده نيست احتياج به قهرمان بازي هم ندارد. حتي در بيشتر مواقع وقتي خواننده انتظار عصياني از شخصيت مورد نظر را دارد يك اتفاق كوچك جلوي اين عصيان را ميگيرد. نگاه كنيد به سرانجام عذاب وجدان، دفترچه ممنوع، دير يا زود يا چند داستان از مجموع داستان تازه عروس. اين عصيان وقتي به قلم نويسنده به كاغذ ميايد حاصل پايان بد كتاب( از طرف او) ميشود يا سرنوشت دو شخصيت از شش شخصيت اصلي كتاب(هيچ يك از آنان باز نميگردند). مشكل اصلي اين كتاب اخير البته به نظر من پراكندگي شخصيتها و ناتواني نويسنده در جمع آوري آنان است.
اگر بخواهيم از محتواي داستانها چيزي نگوييم و فقط معرفي اثار بكنيم فكرميكنم همين مقدار كافي است.
در ايران خوشبختانه اين سالها كتاب خوب زياد چاپ ميشود. آثار اين خانم هم جزو بهترينهاي اين سالهاست فقط كاش يكي به آقاي بهمن فرزانه بگويد يا بدهد كتابش را ويراسته كنند يا اينقدر از لغت "داشت" استفاده نكند.
فرصت آشنايي با اين نويسنده ايتاليايي كوبايي تبار را از دست ندهيد.
دو كتاب دير يا زود و دفترچه ممنوع كه سالها قبل توسط كتابهاي جيبي چاپ شده بود به تازگي توسط انتشارات بديهه تجديد چاپ شده اند و به زعم من به همراه عذاب وجدان جزو بهترين كارهاي نويسنده هستند. سه اثر از طرف او، هيچ يك از آنها باز نميگردند و مجموع داستان تازه عروس هر يك با ضعفهايي همراه هستند كه كتاب را از ماندن در اوج آثار ادبي محروم كرده اند.
نوشتن از نويسنده أي كه کارش را دوست داری اما نمیدانی که خوانندگان وبلاگ آثارش را خوانده اند يا نه كار راحتي نيست. اما خواندن يكباره همه اين شش اثر خواننده را به گونه أي در حال و هواي نويسنده اثر قرار ميدهد كه بيشترين كمك را به درك عقايد نويسنده ميكند.
از نويسنده اين اثار اطلاعات كمي توسط مترجم در اختيار ما قرار داده شده است. اين البته ويژگي ترجمه هاي اقاي بهمن فرزانه است كه ميلي به معرفي درست و حسابي نويسنده ندارند. بيشتر آثار ترجمه شده به قلم اين آقا هيچ معرفي نامه أي از نويسنده اثر را شامل نميشود.
قهرمان اصلي آثار اين نويسنده زنان هستند. موقعيتهايي كه هر يك از اين زنان در آن قرار ميگيرند پيچيده نيست احتياج به قهرمان بازي هم ندارد. حتي در بيشتر مواقع وقتي خواننده انتظار عصياني از شخصيت مورد نظر را دارد يك اتفاق كوچك جلوي اين عصيان را ميگيرد. نگاه كنيد به سرانجام عذاب وجدان، دفترچه ممنوع، دير يا زود يا چند داستان از مجموع داستان تازه عروس. اين عصيان وقتي به قلم نويسنده به كاغذ ميايد حاصل پايان بد كتاب( از طرف او) ميشود يا سرنوشت دو شخصيت از شش شخصيت اصلي كتاب(هيچ يك از آنان باز نميگردند). مشكل اصلي اين كتاب اخير البته به نظر من پراكندگي شخصيتها و ناتواني نويسنده در جمع آوري آنان است.
اگر بخواهيم از محتواي داستانها چيزي نگوييم و فقط معرفي اثار بكنيم فكرميكنم همين مقدار كافي است.
در ايران خوشبختانه اين سالها كتاب خوب زياد چاپ ميشود. آثار اين خانم هم جزو بهترينهاي اين سالهاست فقط كاش يكي به آقاي بهمن فرزانه بگويد يا بدهد كتابش را ويراسته كنند يا اينقدر از لغت "داشت" استفاده نكند.
فرصت آشنايي با اين نويسنده ايتاليايي كوبايي تبار را از دست ندهيد.
Thursday, February 14, 2002
اين خبر اصلا" فرهنگي نيست.
خب به سلامتي دولت موفق شد اين سرب رو از تو بنزين جدا كنه و بياندازه به مردم. حالا ديگه همه مطمئنيم كه خنگ نميشيم. چند هفته پيش بود كه يه استاد دانشگاه گفت كه فراورده ام تي بي يي كه تو بنزين بدون سرب جايگزين سرب شده براي اينكه احتراق را بالا ببره به شدت سرطان زاست و همون وقت وزير نميدونم چي چي سوخت دادش در اومد كه تشويش اذهان عمومي ميكني پدرتو در ميارم. بعد هم افاضه نمودن كه اولا" سرطانزايي بودن اين فراورده هنوز ثابت نشده دوما" اگه ما بخواهيم مثل كشورهاي اروپايي يا امريكايي از يي تي بي يي استفاده كنيم كه ماده جايگزين ام تي بي اييه. هزينه اش خيلي بالاست و شما كه پول بنزين زياد نميدين همين هم از سرتون زياديه و حرف اضافه خاموش.
اينها همش گذشت و ما هم مثل تمام مردم فكر كرديم اون استاده داره تشويش اذهان عمومي ميكنه و اين يارو وزير نميدونم چي چي خيلي بيشتر از استاد دانشگاه بارشه.
امروز تلويزيون فخيمه لاريجاني يه برنامه در مورد خطرات استفاده از اين بنزين پخش كرد كلي محظوظ شديم.
اولا" تاكيد اين برنامه روي اين بود كه وقتي بنزين يه جوري داخل زمين بشه ممكنه آبهاي زير زميني رو آلوده كنه.
بعد هم ملت بيچاره رو نشون ميداد كه بنزينشون سر ريز كرده و ريخته روي آسفالت ( حالا يكي نيست به اينها بگه جونتون در مياد از اين پمپهايي بخرين كه قبل از پر شدن باك خود به خود خاموش ميشه؟)
اما بعد كاشف به عمل آمد كه آلودگي اصلي از طريق مخزن بنزين است كه غالبا" نشتي دارن.
دوم اينكه به هيچ عنوان اجازه ندهيد كه اين بنزين روي بدنتون بريزه چون به شدت از طريق پوست بدن جذب ميشه و خطرناكه.
سوم اين كه ديگه شتسشو و مك زدن و از اين كارها نكنين كه …..
آخرش هم گفت كه اگه سرتون گيج رفت و احساس نفس تنگي كردين و سرفه كردين زياد نگران نشين سرطان گرفتين.
البته تلويزيون لاريجاني افاقه نفرمودن كه ام تي بي يي كه در حالت خام اينقدر خطرناك است وقتي كه در ماشينها به مرحله احتراق ميرسند چه بلايي سر ما مياورند.
خب به سلامتي دولت موفق شد اين سرب رو از تو بنزين جدا كنه و بياندازه به مردم. حالا ديگه همه مطمئنيم كه خنگ نميشيم. چند هفته پيش بود كه يه استاد دانشگاه گفت كه فراورده ام تي بي يي كه تو بنزين بدون سرب جايگزين سرب شده براي اينكه احتراق را بالا ببره به شدت سرطان زاست و همون وقت وزير نميدونم چي چي سوخت دادش در اومد كه تشويش اذهان عمومي ميكني پدرتو در ميارم. بعد هم افاضه نمودن كه اولا" سرطانزايي بودن اين فراورده هنوز ثابت نشده دوما" اگه ما بخواهيم مثل كشورهاي اروپايي يا امريكايي از يي تي بي يي استفاده كنيم كه ماده جايگزين ام تي بي اييه. هزينه اش خيلي بالاست و شما كه پول بنزين زياد نميدين همين هم از سرتون زياديه و حرف اضافه خاموش.
اينها همش گذشت و ما هم مثل تمام مردم فكر كرديم اون استاده داره تشويش اذهان عمومي ميكنه و اين يارو وزير نميدونم چي چي خيلي بيشتر از استاد دانشگاه بارشه.
امروز تلويزيون فخيمه لاريجاني يه برنامه در مورد خطرات استفاده از اين بنزين پخش كرد كلي محظوظ شديم.
اولا" تاكيد اين برنامه روي اين بود كه وقتي بنزين يه جوري داخل زمين بشه ممكنه آبهاي زير زميني رو آلوده كنه.
بعد هم ملت بيچاره رو نشون ميداد كه بنزينشون سر ريز كرده و ريخته روي آسفالت ( حالا يكي نيست به اينها بگه جونتون در مياد از اين پمپهايي بخرين كه قبل از پر شدن باك خود به خود خاموش ميشه؟)
اما بعد كاشف به عمل آمد كه آلودگي اصلي از طريق مخزن بنزين است كه غالبا" نشتي دارن.
دوم اينكه به هيچ عنوان اجازه ندهيد كه اين بنزين روي بدنتون بريزه چون به شدت از طريق پوست بدن جذب ميشه و خطرناكه.
سوم اين كه ديگه شتسشو و مك زدن و از اين كارها نكنين كه …..
آخرش هم گفت كه اگه سرتون گيج رفت و احساس نفس تنگي كردين و سرفه كردين زياد نگران نشين سرطان گرفتين.
البته تلويزيون لاريجاني افاقه نفرمودن كه ام تي بي يي كه در حالت خام اينقدر خطرناك است وقتي كه در ماشينها به مرحله احتراق ميرسند چه بلايي سر ما مياورند.
خب به سلامتي اين mpeg4 هم سرو كله اشون تو سي دي فروشيهاي ايران پيدا شد. خيلي جالبه. بيشتر سي دي هايي كه ميفروشن سه تا فيلم سينمايي تو يه سي ديه. البته اكثر سي دي هايي قابل عرضه با اين سيستم كارتونه. اما لاله كامپيوتر برداشته گلادياتور رو با يه فيلم ديگه كرده تو يه سي دي و ميفروشه. يه شركت ايراني هم برداشته تقريبا" تمام كارتونهاي والت ديسني رو سه تا سه تا كرده تو اين سي دي ها ميفروشه.
يه شركت خارجي بهتر كار كرده و چهار تا چهار تا فيلمها رو كرده يه سي دي. من يه دونه از اينها رو خريدم. فيلمهاي شرك و داستان هيولاها و چطور گرينچ كريسمس رو دزديد.
كيفيت هيچ فرقي با وي سي دي نداره. هم تصوير هم صدا در همون حده. البته اينها برداشتن وي سي دي رو تبديل به mpeg4 كردن وگرنه اگه از اول فيلم رو با فرمت مثلا" mpeg2 or dvd تبديل ميكردن هم كيفيت بالاتر ميرفت هم سه تا فيلم تو يه سي دي جا نميشد.
براي تماشاي اين سي دي ميتونين از ويندوز ايكس پي استفاده كنين يا مديا پلير 6.4 روي ويندوز 98.
يه شركت خارجي بهتر كار كرده و چهار تا چهار تا فيلمها رو كرده يه سي دي. من يه دونه از اينها رو خريدم. فيلمهاي شرك و داستان هيولاها و چطور گرينچ كريسمس رو دزديد.
كيفيت هيچ فرقي با وي سي دي نداره. هم تصوير هم صدا در همون حده. البته اينها برداشتن وي سي دي رو تبديل به mpeg4 كردن وگرنه اگه از اول فيلم رو با فرمت مثلا" mpeg2 or dvd تبديل ميكردن هم كيفيت بالاتر ميرفت هم سه تا فيلم تو يه سي دي جا نميشد.
براي تماشاي اين سي دي ميتونين از ويندوز ايكس پي استفاده كنين يا مديا پلير 6.4 روي ويندوز 98.
Wednesday, February 13, 2002
يه كتاب از مارگارت ات وود به فارسي منتشر شد. عروس فريبكار توسط نشر ققنوس. نكته جالب در اين كتاب طراحي به شدت بازاري جلد كتاب است. تمام جلد كتاب پر شده از تصوير يك خانم بسيار زيبا با رتوشي و طراحي جوادي. من كه ياد گوبلنهاي اين يارو خواننده ترك كه اسمشو نميدونم و يه مدت خيلي تو ايران زياد شده بود افتادم. والله كتابهاي دانيل استيل هم با اين طرح جلد چاپ نميشه. بعيده از انتشاراتي ققنوس اين كارها بعيده.
مارگارت ات وود از نويسنده هاييه كه در ايران خيلي دير معرفي شد. ايشان برنده جايزه بوكر هستند و تا به حال تنها دو داستان كوتاه از ايشان به فارسي به چاپ رسيده است. يك ويژه نامه در تاريخ خرداد امسال توسط مجله گلستانه به معرفي آثار ايشان اختصاص داده شد. ايشان از مطرح ترين نويسندگان فيمينسم معاصر كاناداست. بهترين رمان ايشان آدمكش كور نام دارد.
مارگارت ات وود از نويسنده هاييه كه در ايران خيلي دير معرفي شد. ايشان برنده جايزه بوكر هستند و تا به حال تنها دو داستان كوتاه از ايشان به فارسي به چاپ رسيده است. يك ويژه نامه در تاريخ خرداد امسال توسط مجله گلستانه به معرفي آثار ايشان اختصاص داده شد. ايشان از مطرح ترين نويسندگان فيمينسم معاصر كاناداست. بهترين رمان ايشان آدمكش كور نام دارد.
خب حال ديگه مطمئن شديم كه انتشارت نشر تاريخ و فرهنگ قصد تعطيل كردن نشر كارهاي تن تن را ندارد. شش جلد اول كتابهاي تن تن توسط اين انتشارتي به چاپ دوم رسيد و شش جلد جديد هم به چاپ اول رسيد. در اين مجموعه جديد كتابهاي هدف كره ماه و روي ماه قدم گذاشتيم كه به عقيده من جزو بهترينهاي تن تن است هم ديده ميشود. نشر زرين هم با پررويي به كارش ادامه ميدهد. كيفيت آثار اين دو انتشاراتي منو ياد تلويزيونهاي قديمي پارس و رنگهاي مرده اش در مقايسه با تلويزيونهاي صفحه تخت جديد مياندازه خودتون هم يه مقايسه بكنين.
كتاب تربيت احساساتي اثر گوستاو فلوبر با ترجمه آقاي مهدي سحابي به بازار آمد. چند سال قبل اين كتاب به اسم مادام ارنو و از انتشارات نگاه با ترجمه آقاي عبدالحسين شريفيان به چاپ رسيده بود. سه كتاب مطرح اين نويسنده تا كنون به چاپ رسيده است. مادام بوواري، سالامبو و همين كتاب. البته يك سه قصه هم از اين نويسنده دهه شصت چاپ شده بود كه اون هيچ. من الان فقط اومدم اينجا بگم كه اين كتاب رو حتما" بخونين. به عقيده من اين كتاب حتي از مادام بوواري قويتر و از اشتباهات فاحش مادام بوواري عاري است. در ضمن اينكه از متن اصلي ترجمه شده ( فكر ميكنم اقاي شريفيان از متن انگليسي ترجمه كرده بودند) و دليل مهمتر اينكه مهدي سحابي مترجمش است.
خواندن اين كتاب براي هر دو گروه كلاسيك خوان يا مدرن خوان خالي از لطف نيست .خالي از لطف چيه آقا واجبه.
خواندن اين كتاب براي هر دو گروه كلاسيك خوان يا مدرن خوان خالي از لطف نيست .خالي از لطف چيه آقا واجبه.
Tuesday, February 12, 2002
ژانر sweet رو ميشناسين؟
تو اين ژانر ما چند تا شخصيت كليشه دوست داشتني داريم، يك خانم مهربان، يك مرد با مسووليت، يك بچه شيرين سخن، يك كارگر دوست داشتني يك همسايه پير و مهربان و……
خب اينها دارن زندگي ميكنن. تو يه شهر دوست داشتني با مردماني دوست داشتني. هيچكس گشنه نيست. هيچكس بي خانه نيست. هيچكس آدمكش نيست. بعد يه اتفاق كوچولو، خيلي كوچولو ميافته و اون خانم مهربان يا اون آقاي وظيفه شناس مشكل را حل ميكند. شماي خواننده هم ميدانيد كه كليد حل مشكل كجاست. براي همين زماني كه كتاب را ميخوانيد زياد نگران نميشويد. فقط منتظريد ببينيد نويسنده محترم كي به مخ معيوبش خطور ميكند راه حل مشكلي را كه خواننده از همان صفحه اول دريافته ارائه كند.
همين. تمام شد. اين شد ژانر sweet . هر كس كه چند ورق كاغذ و يه خودكار داشته باشه ميتونه يه داستان تو همين ژانر بنويسه. مگه دانيل استيل چطور شروع كرد.
من به شما تضمين ميدم كه اين جور كتابها پروفروش هم ميشن. اگه هنوز هم شك دارين كه اين سبك رو خوب نشناختين يه نمونه معرفي ميكنم بخونين و ببينين بيشتر ياد بگيرين.
شكلات اثر ژوان هريس ترجمه طاهر صديقيان، ناشر كتابسراي تنديس. البته نميتوان به اين راحتي حكم داد كه اين كتابي بي ارزش است يا مزخرف يا…. خوب خيلي از نوجوانان گروه سني 15-16 سال بايد اينگونه كتابها را بخوانند. همانها هم به راحتي متقاعد نميشوند كه اين كتاب بي ارزش است. از آقاي ميرباقري هم ما كه به كل قطع اميد كرديم.
فيلمي كه از روي اين اثر ساخته شده هيچ ويژگي يا برتري خاصي نسبت به كتاب ندارد. به همان شيريني و بدي است. اضافه كردن يك شهردار به جاي كشيش و بار مسئوليت را به دوش ايشان انداختن آنهم با آن بازي بد هنرپيشه مربوطه مشكلي را حل نميكند. مشكل اصلي براي من است كه بخواهم از هنرپيشه مورد علاقه ام جوليت بينوش بد بنويسم. البته اين خانم شايد كمي هم حق داشته باشد اينگونه فيلمها را بازي كند. سالهاست كه ادبيات فرانسه در اغما فرو رفته است. اون پيشنهاد عالي اسپيلبرگ براي بازي در فيلم پارك ژوراسيك را هم كه رد كرد خب دختر مردم كه نبايد ازگشنگي بميره.
تو اين ژانر ما چند تا شخصيت كليشه دوست داشتني داريم، يك خانم مهربان، يك مرد با مسووليت، يك بچه شيرين سخن، يك كارگر دوست داشتني يك همسايه پير و مهربان و……
خب اينها دارن زندگي ميكنن. تو يه شهر دوست داشتني با مردماني دوست داشتني. هيچكس گشنه نيست. هيچكس بي خانه نيست. هيچكس آدمكش نيست. بعد يه اتفاق كوچولو، خيلي كوچولو ميافته و اون خانم مهربان يا اون آقاي وظيفه شناس مشكل را حل ميكند. شماي خواننده هم ميدانيد كه كليد حل مشكل كجاست. براي همين زماني كه كتاب را ميخوانيد زياد نگران نميشويد. فقط منتظريد ببينيد نويسنده محترم كي به مخ معيوبش خطور ميكند راه حل مشكلي را كه خواننده از همان صفحه اول دريافته ارائه كند.
همين. تمام شد. اين شد ژانر sweet . هر كس كه چند ورق كاغذ و يه خودكار داشته باشه ميتونه يه داستان تو همين ژانر بنويسه. مگه دانيل استيل چطور شروع كرد.
من به شما تضمين ميدم كه اين جور كتابها پروفروش هم ميشن. اگه هنوز هم شك دارين كه اين سبك رو خوب نشناختين يه نمونه معرفي ميكنم بخونين و ببينين بيشتر ياد بگيرين.
شكلات اثر ژوان هريس ترجمه طاهر صديقيان، ناشر كتابسراي تنديس. البته نميتوان به اين راحتي حكم داد كه اين كتابي بي ارزش است يا مزخرف يا…. خوب خيلي از نوجوانان گروه سني 15-16 سال بايد اينگونه كتابها را بخوانند. همانها هم به راحتي متقاعد نميشوند كه اين كتاب بي ارزش است. از آقاي ميرباقري هم ما كه به كل قطع اميد كرديم.
فيلمي كه از روي اين اثر ساخته شده هيچ ويژگي يا برتري خاصي نسبت به كتاب ندارد. به همان شيريني و بدي است. اضافه كردن يك شهردار به جاي كشيش و بار مسئوليت را به دوش ايشان انداختن آنهم با آن بازي بد هنرپيشه مربوطه مشكلي را حل نميكند. مشكل اصلي براي من است كه بخواهم از هنرپيشه مورد علاقه ام جوليت بينوش بد بنويسم. البته اين خانم شايد كمي هم حق داشته باشد اينگونه فيلمها را بازي كند. سالهاست كه ادبيات فرانسه در اغما فرو رفته است. اون پيشنهاد عالي اسپيلبرگ براي بازي در فيلم پارك ژوراسيك را هم كه رد كرد خب دختر مردم كه نبايد ازگشنگي بميره.
Monday, February 11, 2002
سال 1374 مقاله أي در مجله آدينه چاپ شد با اين عنوان كه " با اين آمار سقوط حتمي است" و آماري حيرت آور از بي سوادي مردم ايران آورده بود. در يك جامعه آماري شامل 150 دانشجوي زن و مرد از دانشگاه شهيد بهشتي 46در صد از فارغ التحصيلان دانشگاه هرگز در عمرشان جز كتاب درسي نخوانده اند. 55 درصد از اين جامعه اماري هيچ نويسنده ايراني را نميشناختند. و 41 درصد از اين جامعه هيچ شاعر معاصري را نميشناختند. عمق فاجعه در اين است كه تمام اين جامعه آماري دانشجو بودند.
تيراژ كتاب اما به مدد آمار سازي وزارت ارشاد شرايط ديگري را نشان ميدهد. در مورد اين خود گول زدن يك چيز بگويم و رد شوم. در تمام دنيا انتشار كتاب كمك درسي به شكل حل المسائل يا خود آموز تست زدن ممنوع است و اولين شاكي اين ممنوعيت به خاطر اثر تخريبي زياد روي روند تحصيل دانش آموزان وزارت آموزش و پرورش آن كشور است. در ايران تا قبل از انقلاب اين قانون به نوعي رعايت ميشد و تنها دو موسسه نوار درسي و توفيقيان به شكلي محدود به شرط ارائه كتابي توايم با اموزش، مجاز به فعاليت بودند. بعد از انقلاب وزارت اموزش و پرورش خود يكي از ناشران فعال در أين زمينه است و رطب خورده كي منع رطب كند.
جالب اينجاست كه كانون فرهنگي اموزش با افتخار در تبليغات سيماي لاريجاني اعلام ميكند كه پر كارترين ناشر سال 80 در ايران بوده است! جل الخالق، اينها خودشان را ناشر حساب ميكنند.
در كشوري كه آمار كتاب خواني اين است وضع تئاتر بايد اسف انگيز باشد كه هست. تئاتر سخت ترين شكل نگارش و مطالعه ادبي است. در اين شكل ادبيات بسياري از توضيحات دروني اشخاص حذف ميشود و اين مهم بر عهده خواننده يا تماشاچي است به همين جهت خواندن اين آثار نياز به مشاركت خواننده دارد. ضمن اينكه محدوديت لوكيشن باعث كم تحركي اثر ميشود. اينها دليل اصلي است كه خواننده تئاتر در هيچ كشوري به اندازه خواننده ساير شكلهاي ادبي نيست.
در ايران قبل از انقلاب هيچ ناشري به طور تخصصي به امر نشر كتاب تئاتر نميپرداخت. اما انتشارات اشرفي، آگاه، اميركبير، و خوارزمي آثاري با ارزش به چاپ رساندند. بهترين نويسندگان تئاتر ايران تا اين زمان هم در اين دوره ( دهه چهل) پا به عرصه هنر نهادند. نويسندگاني كه متاسفانه با فوت هر يك تنها يك جاي خالي در صحنه هنر ايران ميگذارند. از اين رو است كه پس از مرگ گوهر مراد خلا عظيمي در تئاتر ايران پديد آمد. بيضايي در عوض بهترين آثارش را بعد از انقلاب به قلم كشيد. با مطالعه آثار ايشان از قبل از انقلاب تا كنون شاهد رشد كيفي كار هستيم. وي در سال1342 با نمايش پهلوان اكبر ميميرد به صحنه نويسندگان تثاتر پاي نهاد. هشتمين سفر سندباد، دنياي مطبوعاتي آقاي اسراري، سلطان مار، ميراث و ضيافت و چهار صندوق آثار ديگر نويسنده هستند. اما پخته ترين كارهاي اين نويسنده بعد از انقلاب ظاهر شدند. فتح نامه كلات، مرگ يزد گرد و پرده خانه. آقاي بيضايي در اين مدت نگارش فيلمنامه را جدي تر از تئاتر دنبال كردند و حاصل كارهاي عالي ديباچه نوين شاهنامه، مسافران، فيلم در فيلم و…
به عقيده من مشكل اصلي آثار بهرام بيضايي ناتواني ايشان در ارائه شخصيتهاي كامل و ملموس است. شخصيتي كه نويسنده طي اثر قادر به شكافتن و عريان كردن ابعاد وجود آن در نزد خواننده شود. اين مشكل مانع از جهاني شدن اثار ايشان هستند. يك مقايسه به سلف ايشان در كشور سوئد بكنيد. اينگمار برگمان هم از كارگرداناني است كه از صحنه تئاتر به سينما روي آورد. بعد از خواندن يا ديدن هر يك از كتابها يا فيلمهاي تخم مار، پرسونا، سونات پاييزي، توت فرنگيهاي وحشي، و سكوت حس ميكنيم كه در اين مدت با قهرمانان اين آثار زيسته ايم.
سوئد يكي از كشورهايي است كه سالهاست بيشترين سطح رفاه را براي ساكنينش به ارمغان اورده است. مشكل دو زن نقش اصلي فيلم سكوت اصلا" فقر نيست. اين دو عليرغم رابطه غير افلاطوني كه با هم داشتند قادر به درك همديگر نبودند.
اين عدم درك همراه با كاركتري خاص در پرسونا بيشتر نمود دارد.
شخصيتهاي نمايشات و فيلمنامه هاي بيضايي بيشتر تاثير گرفته از اساطير هستند.( به عقيده من) به همين جهت است كه در انتهاي فيلم سگ كشي، قهرمان زن داستان بدون اينكه خود شخصا" در انتقام گيري شركت كند با صدايي كلفت و دورگه داد ميزند و بعد بيتفاوت صحنه را ترك ميكند.
اكبر رادي نويسنده أي است كه اين مشكل در آثارش بسيار كمتر نمود دارد و هم از اين رو به عقيده من موفق تر از بيضايي در صحنه نمايش است. آقاي رادي اين سالهاي اخير بعد از نمايش فوق العاده آهسته با گل سرخ، آميز قلمدون، شب روي سنگفرش خيس، و باغ شب نماي ما كم كارتر از بيضايي اما محكمتر به عنوان يكي از قلل نمايشنامه نويسي ما مطرح هستند.
در صحنه نمايش هر از گاهي نويسندگاني هم درخشيدند و خاموش شدند. سالها قبل علي نصيريان نمايش رو حوضي بنگاه تئاترال را ارائه دادند. آقاي رحمانيان هم اكنون مجلس نامه را به دست چاپ سپرده اند، حميد امجد كه با نمايشنامه بادبانها خوش درخشيد در آثار ديگر نشان داد كه بيش از اندازه از بيضايي تاثير گرفته است و اين تاثير باعث جلوگيري از نوآوري در كارش شده. از بين نسل جواني كه هنوز فرصت براي ارائه كارهاي متفاوت دارند همين آقاي حميد امجد است.
آقاي ميرباقري هم بعد از چهار نمايش دندون طلا ، معركه در معركه ، عشق آباد، و پرده عاشقي نشان دادند كه چيزي بيشتر از ارائه بازي كلامي زيبا در چنته ندارند. هنري كه دليل اصلي گيرايي سريال امام علي و فيلم آدم برفي شد.
چنته تئاتر اين مملكت بسيار خالي است. از نويسنده هاي خوبي كه ميشناسيم زنده ياد گلشيري هرگز نمايشنامه أي ننوشت. ( يا اگر نوشت به چاپ نرساند) همينطور است آقايان جعفر مدرس صادقي( با جمال مير صادقي اشتباه نشود) و خانم گلي ترقي. دو نويسنده اي كه من شخصا" بيشتر از بقيه نويسندگان بايشان ارادت دارم.
بعد از انقلاب خصوصا" در اين چهار سال اخير اقبال چاپ كتابهاي مطرح تئاتري در ايران باز شد. سه شركت انتشاراتي به طور حرفه أي به اين كار همت گماشتند.
نشر تجربه قديمي ترين اين انتشارتيهاست كه با انتشار زندگينامه بزرگان قلم كارش را شروع كرد. بعد از انتشار صد و خورده أي از اين دايره المعارف اقدام به چاپ كتابهاي ادبي و تئاتر نمود. نشر تجربه هر هفته يك داستان كوتاه و يك تئاتر را به بازار ارائه ميكند و تاكنون 77 جلد از اين آثار به چاپ رسيده است. در يك سري ديگر اقدام به چاپ مجموعه آثار نويسندگان كرده است سه جلد از آثار آرتور ميلر، سه جلد از آثار اوژن يونسكو و ايبسن … چاپ اين آثار ادامه دارد. در يك مجموعه ديگر اقدام به چاپ ده نمايشنامه مطرح دهه نود كرد از اين مجموعه تاكنون هفت جلد به چاپ رسيده است. سليقه ناشر در انتخاب اين مجموعه عالي است
نشر نيلا به سرپرستي حميد امجد در حوزه اثار ادبي و تئاتر شروع به كار كرد. نيلا ناشر جديد اثار رادي هم هست. چند نمايشنامه عالي از ديويد ماموت( گلن گري گلن راس) سام شپارد( كودك مدفون) پيتر وايس( شكنجه و قتل …) و ادواردو آلبي ( مرگ بسي اسميت) به همراه آثار در زمينه تاريخ تئاتر و هنر بازيگري نشان دهنده علاقه ناشر به كار به طور حرفه أي در اين حوزه است. اين ناشر در حوزه چاپ نمايشنامه هاي نويسندگان ايراني فعال تر از ترجمه است.
نشر سحر گويا چندان ميلي به چاپ آثار نمايشي ايراني ندارد. اما در زمينه چاپ نمايشنامه هاي ترجمه بسيار عالي عمل كرده است. آثاري از يوجين اونيل، آثول فوگارد، ژان انوي، ادوارد باند،
عليرغم وجود سه انتشاراتي كه در اين زمينه به طور حرفه أي كار ميكنند هنوز جاي خالي نمايشنامه هاي عالي بسياري در كتابفروشيها خالي است. مشكل اصلي چاپ اين نمايشنامه ها مثل ديگر آثار چاپي در اين مرز و بوم اين است كه خواننده ندارد. انگار تنها خواننده اين آثار همان دست اندركاران صنعت تئاتر اين كشور هستند.
تيراژ كتاب اما به مدد آمار سازي وزارت ارشاد شرايط ديگري را نشان ميدهد. در مورد اين خود گول زدن يك چيز بگويم و رد شوم. در تمام دنيا انتشار كتاب كمك درسي به شكل حل المسائل يا خود آموز تست زدن ممنوع است و اولين شاكي اين ممنوعيت به خاطر اثر تخريبي زياد روي روند تحصيل دانش آموزان وزارت آموزش و پرورش آن كشور است. در ايران تا قبل از انقلاب اين قانون به نوعي رعايت ميشد و تنها دو موسسه نوار درسي و توفيقيان به شكلي محدود به شرط ارائه كتابي توايم با اموزش، مجاز به فعاليت بودند. بعد از انقلاب وزارت اموزش و پرورش خود يكي از ناشران فعال در أين زمينه است و رطب خورده كي منع رطب كند.
جالب اينجاست كه كانون فرهنگي اموزش با افتخار در تبليغات سيماي لاريجاني اعلام ميكند كه پر كارترين ناشر سال 80 در ايران بوده است! جل الخالق، اينها خودشان را ناشر حساب ميكنند.
در كشوري كه آمار كتاب خواني اين است وضع تئاتر بايد اسف انگيز باشد كه هست. تئاتر سخت ترين شكل نگارش و مطالعه ادبي است. در اين شكل ادبيات بسياري از توضيحات دروني اشخاص حذف ميشود و اين مهم بر عهده خواننده يا تماشاچي است به همين جهت خواندن اين آثار نياز به مشاركت خواننده دارد. ضمن اينكه محدوديت لوكيشن باعث كم تحركي اثر ميشود. اينها دليل اصلي است كه خواننده تئاتر در هيچ كشوري به اندازه خواننده ساير شكلهاي ادبي نيست.
در ايران قبل از انقلاب هيچ ناشري به طور تخصصي به امر نشر كتاب تئاتر نميپرداخت. اما انتشارات اشرفي، آگاه، اميركبير، و خوارزمي آثاري با ارزش به چاپ رساندند. بهترين نويسندگان تئاتر ايران تا اين زمان هم در اين دوره ( دهه چهل) پا به عرصه هنر نهادند. نويسندگاني كه متاسفانه با فوت هر يك تنها يك جاي خالي در صحنه هنر ايران ميگذارند. از اين رو است كه پس از مرگ گوهر مراد خلا عظيمي در تئاتر ايران پديد آمد. بيضايي در عوض بهترين آثارش را بعد از انقلاب به قلم كشيد. با مطالعه آثار ايشان از قبل از انقلاب تا كنون شاهد رشد كيفي كار هستيم. وي در سال1342 با نمايش پهلوان اكبر ميميرد به صحنه نويسندگان تثاتر پاي نهاد. هشتمين سفر سندباد، دنياي مطبوعاتي آقاي اسراري، سلطان مار، ميراث و ضيافت و چهار صندوق آثار ديگر نويسنده هستند. اما پخته ترين كارهاي اين نويسنده بعد از انقلاب ظاهر شدند. فتح نامه كلات، مرگ يزد گرد و پرده خانه. آقاي بيضايي در اين مدت نگارش فيلمنامه را جدي تر از تئاتر دنبال كردند و حاصل كارهاي عالي ديباچه نوين شاهنامه، مسافران، فيلم در فيلم و…
به عقيده من مشكل اصلي آثار بهرام بيضايي ناتواني ايشان در ارائه شخصيتهاي كامل و ملموس است. شخصيتي كه نويسنده طي اثر قادر به شكافتن و عريان كردن ابعاد وجود آن در نزد خواننده شود. اين مشكل مانع از جهاني شدن اثار ايشان هستند. يك مقايسه به سلف ايشان در كشور سوئد بكنيد. اينگمار برگمان هم از كارگرداناني است كه از صحنه تئاتر به سينما روي آورد. بعد از خواندن يا ديدن هر يك از كتابها يا فيلمهاي تخم مار، پرسونا، سونات پاييزي، توت فرنگيهاي وحشي، و سكوت حس ميكنيم كه در اين مدت با قهرمانان اين آثار زيسته ايم.
سوئد يكي از كشورهايي است كه سالهاست بيشترين سطح رفاه را براي ساكنينش به ارمغان اورده است. مشكل دو زن نقش اصلي فيلم سكوت اصلا" فقر نيست. اين دو عليرغم رابطه غير افلاطوني كه با هم داشتند قادر به درك همديگر نبودند.
اين عدم درك همراه با كاركتري خاص در پرسونا بيشتر نمود دارد.
شخصيتهاي نمايشات و فيلمنامه هاي بيضايي بيشتر تاثير گرفته از اساطير هستند.( به عقيده من) به همين جهت است كه در انتهاي فيلم سگ كشي، قهرمان زن داستان بدون اينكه خود شخصا" در انتقام گيري شركت كند با صدايي كلفت و دورگه داد ميزند و بعد بيتفاوت صحنه را ترك ميكند.
اكبر رادي نويسنده أي است كه اين مشكل در آثارش بسيار كمتر نمود دارد و هم از اين رو به عقيده من موفق تر از بيضايي در صحنه نمايش است. آقاي رادي اين سالهاي اخير بعد از نمايش فوق العاده آهسته با گل سرخ، آميز قلمدون، شب روي سنگفرش خيس، و باغ شب نماي ما كم كارتر از بيضايي اما محكمتر به عنوان يكي از قلل نمايشنامه نويسي ما مطرح هستند.
در صحنه نمايش هر از گاهي نويسندگاني هم درخشيدند و خاموش شدند. سالها قبل علي نصيريان نمايش رو حوضي بنگاه تئاترال را ارائه دادند. آقاي رحمانيان هم اكنون مجلس نامه را به دست چاپ سپرده اند، حميد امجد كه با نمايشنامه بادبانها خوش درخشيد در آثار ديگر نشان داد كه بيش از اندازه از بيضايي تاثير گرفته است و اين تاثير باعث جلوگيري از نوآوري در كارش شده. از بين نسل جواني كه هنوز فرصت براي ارائه كارهاي متفاوت دارند همين آقاي حميد امجد است.
آقاي ميرباقري هم بعد از چهار نمايش دندون طلا ، معركه در معركه ، عشق آباد، و پرده عاشقي نشان دادند كه چيزي بيشتر از ارائه بازي كلامي زيبا در چنته ندارند. هنري كه دليل اصلي گيرايي سريال امام علي و فيلم آدم برفي شد.
چنته تئاتر اين مملكت بسيار خالي است. از نويسنده هاي خوبي كه ميشناسيم زنده ياد گلشيري هرگز نمايشنامه أي ننوشت. ( يا اگر نوشت به چاپ نرساند) همينطور است آقايان جعفر مدرس صادقي( با جمال مير صادقي اشتباه نشود) و خانم گلي ترقي. دو نويسنده اي كه من شخصا" بيشتر از بقيه نويسندگان بايشان ارادت دارم.
بعد از انقلاب خصوصا" در اين چهار سال اخير اقبال چاپ كتابهاي مطرح تئاتري در ايران باز شد. سه شركت انتشاراتي به طور حرفه أي به اين كار همت گماشتند.
نشر تجربه قديمي ترين اين انتشارتيهاست كه با انتشار زندگينامه بزرگان قلم كارش را شروع كرد. بعد از انتشار صد و خورده أي از اين دايره المعارف اقدام به چاپ كتابهاي ادبي و تئاتر نمود. نشر تجربه هر هفته يك داستان كوتاه و يك تئاتر را به بازار ارائه ميكند و تاكنون 77 جلد از اين آثار به چاپ رسيده است. در يك سري ديگر اقدام به چاپ مجموعه آثار نويسندگان كرده است سه جلد از آثار آرتور ميلر، سه جلد از آثار اوژن يونسكو و ايبسن … چاپ اين آثار ادامه دارد. در يك مجموعه ديگر اقدام به چاپ ده نمايشنامه مطرح دهه نود كرد از اين مجموعه تاكنون هفت جلد به چاپ رسيده است. سليقه ناشر در انتخاب اين مجموعه عالي است
نشر نيلا به سرپرستي حميد امجد در حوزه اثار ادبي و تئاتر شروع به كار كرد. نيلا ناشر جديد اثار رادي هم هست. چند نمايشنامه عالي از ديويد ماموت( گلن گري گلن راس) سام شپارد( كودك مدفون) پيتر وايس( شكنجه و قتل …) و ادواردو آلبي ( مرگ بسي اسميت) به همراه آثار در زمينه تاريخ تئاتر و هنر بازيگري نشان دهنده علاقه ناشر به كار به طور حرفه أي در اين حوزه است. اين ناشر در حوزه چاپ نمايشنامه هاي نويسندگان ايراني فعال تر از ترجمه است.
نشر سحر گويا چندان ميلي به چاپ آثار نمايشي ايراني ندارد. اما در زمينه چاپ نمايشنامه هاي ترجمه بسيار عالي عمل كرده است. آثاري از يوجين اونيل، آثول فوگارد، ژان انوي، ادوارد باند،
عليرغم وجود سه انتشاراتي كه در اين زمينه به طور حرفه أي كار ميكنند هنوز جاي خالي نمايشنامه هاي عالي بسياري در كتابفروشيها خالي است. مشكل اصلي چاپ اين نمايشنامه ها مثل ديگر آثار چاپي در اين مرز و بوم اين است كه خواننده ندارد. انگار تنها خواننده اين آثار همان دست اندركاران صنعت تئاتر اين كشور هستند.
Friday, February 08, 2002
امروز ميخوام به شما يك سي دي معرفي كنم. يك سي دي شامل 3500 اثر كامل اعم از شعر و رمان و متون ديگر.
ناشر اين سي دي بر عبارت" اثر كامل" اصرار دارد و اين يعني كه هيچ يك از آثار به صورت نمونه آورده نشده است. اين سي دي توسط يك شركت كانادايي به اسم و مشخصات زير تهيه شده.
corel
world greatest classic works.
Telephone (613) 728-1010
من هر چه گشتم نتوانستم آدرس شركت را پيدا كنم تنها يك تلفن بود كه اينجا آوردم( اين آدرس را براي دوستاني كه در خارج از ايران هستند و احيانا" به اين سي دي علاقه مند هستند ميخواستم )
اين سي دي شامل 3500 اثر واقعي است. اما يك شعر چهار صفحه أي هم يك اثر كامل محسوب ميشود يا يك داستان كوتاه پانزده صفحه أي. ولي هدف شرك سازنده سي دي تبليغات دروغ نيست. هيج جاي سي دي هم نوشته نشده 3500 كتاب كامل.
ميزان آثار آورده شده در اين سي دي حيرت آور است. براي نمونه تقريبا" تمام كارهاي مطرح شكسپير، ارسطو، هرمان ملويل، تامس پين، ادگار آلن پو، هانس كريستيان آندرسن، اسكار وايلد و برادران گريم( گفتم تقريبا" تمام كارهاي مطرح نه كل كارها)
و آثاري از خواهران برونته، بوكاچيو، داستايوفسكي، چارلز ديكنس، كمدي سه گانه دانته، ولتر، جميز جويس، هنري جيمز، هنري فيلدينگ، تامس هاردي، هومر، ويكتور هوگو، چارلز لمب، جك لندن، جرج برنارد شاو، آپتن سينكلر، استاندال، رابرت لويي استيونسن، تولستوي، مارك تواين، اسكار وايلد و تعداد بسيار زيادي نويسنده كه من نميشناسم و كساني كه ميشناسم و اگر ميخواستم اسامي همه را اينجا بياورم صاحب بلاگر ورشكسته ميشد.
كتابها به زبان انگليسي است اما نه لزوما" از نويسندگان انگليسي زبان. مثلا" از آثار فرانسه زبان ترجمه انگليسي كانديد ولتر و مادام بوواري فلوبر هست. از آثار روس زبان برادران كارامازوف، جنايات و مكافات، جنگ و صلح و آناكارنينا به زبان انگليسي و از آثار ايراني شاهنامه فردوسي و گلستان سعدي. ( ترجمه شاهنامه خيلي جالب است متن به صورت نثر ترجمه شده است و هر از گاهي ترجمه چند بيت شعر ما بين نثر اورده شده. مترجم اثر خانم هلن زيمرن و شامل بخشي از شاهنامه است حدود 316 صفحه در متن ترجمه) ترجمه گلستان كامل است و در بخش بيوگرافي از زندگي هر دو اين شاعران چيزي نوشته شده است.
فرمت متون كتابها خاص است. منظورم اين است كه من نتوانستم كتابها را يه جوري با فرمت ورد بياورم اما يكي از دوستان كه كامپيوتر بيشتر از من بلد است اين كار را كرده است.
كل كتابها به سه گروه تقسيم ميشود. آثار غير داستاني، براي نمونه متن اعلاميه استقلال آمريكا، كتابهاي ارسطو و فرانسيس بيكن و داروين
آثار شاعران كه بهترين نمونه آن كارهاي عذرا پاوند است به علاوه اشعار كيپلينگ ( خواندن آثار شاعران به زبان اصلي لذتي دارد خصوصا" كه در بازار كتابهاي انگليسي در تهران پيدا كردن اين گروه اثار تقريبا" غير ممكن است)
آثار كودكان شامل آثار لوييس كارول، لوسي مونتگمري، برادران گريم،
نمايشنامه شامل اثار اريسطوفون، آشيل، سوفكل، گوته و صد البته شكسپير.
خب اگه بخوام فقط ليست اين آثار را بياورم كل امروز جمعه من به باد ميرود به علاوه اينكه صاحب اين بلاگر ممكنه ورشكسته بشه.( راستي هر كدوم از ما چه مقدار فضا براي اين وبلاگ شخصيمون در اختيار داريم؟)
امكانات جانبي سي دي عالي و در حد كافي است امكان هاي لايت كردن، يادداشت گذاشتن روي يك متن، اديت كردن. اسلايد شو، جستجو يك لغت يا متن و چاپ. ديكشنري آمريكن هريتج در اين سي دي كمك بزرگي است براي كساني مثل من كه بايد تند تند بروند سراغ ديكشنري. استفاده از ديكشنري بسيار راحت است روي هر لغتي كه دوست داشتيد كليك كنيد تا معني آن ظاهر شود.
در كنار همه اينها يك بيوگرافي از بعضي نويسنده ها به همراه تصاويري از بعضي نويسندگان و تصاوير جالبي از بعضي نقاشيهاي كتاب در چاپ اول مثلا" چند طرح مربوط به آليس در سرزمين عجايب به قلم خود نويسنده. اين تصاوير براي گرافيستها بايد خيلي جالب باشد كه رشد اين هنر را در طي صد سال به چشم ببينند.
يه چند قطعه فيلم هم از بعضي از آثار هست كه البته كاملا" بي دليل و بي مورد است. انگار شركت كورل قصد پر كردن فضاي سي دي را داشته است.
جالب اينجاست كه بعد از همه اين امكانات كلا" 450 مگ از فضاي سي دي اشغال شده است.
يك نكته را هم بگويم و تمام كنم. اين آثار عموما" شامل آثاري از نويسندگان كلاسيك است ( خب اسم سي دي هم هست كارهاي عظيم كلاسيك)
احتمالا" به خاطر مسئله كپي رايت بود كه متاخرترين نويسنده در اين سي دي آثاري از هنري جيمز و جيمز جويس و كنراد است.
آه يه چيز ديگه. اگه مايل به تهيه اين سي دي بودين يه سر بازار رضا بزنين( من كه هرگز اين سي دي را در هيچ سي دي فروشي نديديم. خودم از يكي از دوستانم كه در رشته ادبيات انگليسي دانشگاه آزاد تحصيل ميكرد اين سي دي را به دست آوردم به كليه كساني كه ميشناختم هم يه كپي دادم) اگر نتوانستيد اين سي دي را پيدا كنين يا اگر پيدا كردين و قيمت غير متعارف خواست يه تماس با من بگيرين شايد يه كپي براتون تهيه كردم.
و اگر خودتان هم سي دي در اين مورد ( حالا به اين قدرت هم نبود، نبود) سراغ دارين به من معرفي كنين ممنون ميشم.
ناشر اين سي دي بر عبارت" اثر كامل" اصرار دارد و اين يعني كه هيچ يك از آثار به صورت نمونه آورده نشده است. اين سي دي توسط يك شركت كانادايي به اسم و مشخصات زير تهيه شده.
corel
world greatest classic works.
Telephone (613) 728-1010
من هر چه گشتم نتوانستم آدرس شركت را پيدا كنم تنها يك تلفن بود كه اينجا آوردم( اين آدرس را براي دوستاني كه در خارج از ايران هستند و احيانا" به اين سي دي علاقه مند هستند ميخواستم )
اين سي دي شامل 3500 اثر واقعي است. اما يك شعر چهار صفحه أي هم يك اثر كامل محسوب ميشود يا يك داستان كوتاه پانزده صفحه أي. ولي هدف شرك سازنده سي دي تبليغات دروغ نيست. هيج جاي سي دي هم نوشته نشده 3500 كتاب كامل.
ميزان آثار آورده شده در اين سي دي حيرت آور است. براي نمونه تقريبا" تمام كارهاي مطرح شكسپير، ارسطو، هرمان ملويل، تامس پين، ادگار آلن پو، هانس كريستيان آندرسن، اسكار وايلد و برادران گريم( گفتم تقريبا" تمام كارهاي مطرح نه كل كارها)
و آثاري از خواهران برونته، بوكاچيو، داستايوفسكي، چارلز ديكنس، كمدي سه گانه دانته، ولتر، جميز جويس، هنري جيمز، هنري فيلدينگ، تامس هاردي، هومر، ويكتور هوگو، چارلز لمب، جك لندن، جرج برنارد شاو، آپتن سينكلر، استاندال، رابرت لويي استيونسن، تولستوي، مارك تواين، اسكار وايلد و تعداد بسيار زيادي نويسنده كه من نميشناسم و كساني كه ميشناسم و اگر ميخواستم اسامي همه را اينجا بياورم صاحب بلاگر ورشكسته ميشد.
كتابها به زبان انگليسي است اما نه لزوما" از نويسندگان انگليسي زبان. مثلا" از آثار فرانسه زبان ترجمه انگليسي كانديد ولتر و مادام بوواري فلوبر هست. از آثار روس زبان برادران كارامازوف، جنايات و مكافات، جنگ و صلح و آناكارنينا به زبان انگليسي و از آثار ايراني شاهنامه فردوسي و گلستان سعدي. ( ترجمه شاهنامه خيلي جالب است متن به صورت نثر ترجمه شده است و هر از گاهي ترجمه چند بيت شعر ما بين نثر اورده شده. مترجم اثر خانم هلن زيمرن و شامل بخشي از شاهنامه است حدود 316 صفحه در متن ترجمه) ترجمه گلستان كامل است و در بخش بيوگرافي از زندگي هر دو اين شاعران چيزي نوشته شده است.
فرمت متون كتابها خاص است. منظورم اين است كه من نتوانستم كتابها را يه جوري با فرمت ورد بياورم اما يكي از دوستان كه كامپيوتر بيشتر از من بلد است اين كار را كرده است.
كل كتابها به سه گروه تقسيم ميشود. آثار غير داستاني، براي نمونه متن اعلاميه استقلال آمريكا، كتابهاي ارسطو و فرانسيس بيكن و داروين
آثار شاعران كه بهترين نمونه آن كارهاي عذرا پاوند است به علاوه اشعار كيپلينگ ( خواندن آثار شاعران به زبان اصلي لذتي دارد خصوصا" كه در بازار كتابهاي انگليسي در تهران پيدا كردن اين گروه اثار تقريبا" غير ممكن است)
آثار كودكان شامل آثار لوييس كارول، لوسي مونتگمري، برادران گريم،
نمايشنامه شامل اثار اريسطوفون، آشيل، سوفكل، گوته و صد البته شكسپير.
خب اگه بخوام فقط ليست اين آثار را بياورم كل امروز جمعه من به باد ميرود به علاوه اينكه صاحب اين بلاگر ممكنه ورشكسته بشه.( راستي هر كدوم از ما چه مقدار فضا براي اين وبلاگ شخصيمون در اختيار داريم؟)
امكانات جانبي سي دي عالي و در حد كافي است امكان هاي لايت كردن، يادداشت گذاشتن روي يك متن، اديت كردن. اسلايد شو، جستجو يك لغت يا متن و چاپ. ديكشنري آمريكن هريتج در اين سي دي كمك بزرگي است براي كساني مثل من كه بايد تند تند بروند سراغ ديكشنري. استفاده از ديكشنري بسيار راحت است روي هر لغتي كه دوست داشتيد كليك كنيد تا معني آن ظاهر شود.
در كنار همه اينها يك بيوگرافي از بعضي نويسنده ها به همراه تصاويري از بعضي نويسندگان و تصاوير جالبي از بعضي نقاشيهاي كتاب در چاپ اول مثلا" چند طرح مربوط به آليس در سرزمين عجايب به قلم خود نويسنده. اين تصاوير براي گرافيستها بايد خيلي جالب باشد كه رشد اين هنر را در طي صد سال به چشم ببينند.
يه چند قطعه فيلم هم از بعضي از آثار هست كه البته كاملا" بي دليل و بي مورد است. انگار شركت كورل قصد پر كردن فضاي سي دي را داشته است.
جالب اينجاست كه بعد از همه اين امكانات كلا" 450 مگ از فضاي سي دي اشغال شده است.
يك نكته را هم بگويم و تمام كنم. اين آثار عموما" شامل آثاري از نويسندگان كلاسيك است ( خب اسم سي دي هم هست كارهاي عظيم كلاسيك)
احتمالا" به خاطر مسئله كپي رايت بود كه متاخرترين نويسنده در اين سي دي آثاري از هنري جيمز و جيمز جويس و كنراد است.
آه يه چيز ديگه. اگه مايل به تهيه اين سي دي بودين يه سر بازار رضا بزنين( من كه هرگز اين سي دي را در هيچ سي دي فروشي نديديم. خودم از يكي از دوستانم كه در رشته ادبيات انگليسي دانشگاه آزاد تحصيل ميكرد اين سي دي را به دست آوردم به كليه كساني كه ميشناختم هم يه كپي دادم) اگر نتوانستيد اين سي دي را پيدا كنين يا اگر پيدا كردين و قيمت غير متعارف خواست يه تماس با من بگيرين شايد يه كپي براتون تهيه كردم.
و اگر خودتان هم سي دي در اين مورد ( حالا به اين قدرت هم نبود، نبود) سراغ دارين به من معرفي كنين ممنون ميشم.
Wednesday, February 06, 2002
من امروز ميخوام يه كم در مورد اين دعواي آقاي ميلاني و هوشنگ مهدوي صحبت كنم. ميدونم كه دعواشون يه كم قديمي شده اما ما هم يه چيز اينجا بگيم شايد باعث شديم دوباره دعواشون شروع بشه!
آقاي ميلاني چندين ساله كه ايران را به مقصد امريكا ترك كردن. در طول مدتي كه در ايران بودند چند كتاب عالي ترجمه كرده بودند از جمله مرشد و مارگريتا و مالرو و جهان بيني تراژيك.
اما تا قبل از انتشار معماي هويدا من نميدانستم كه ايشان محقق در زمينه تاريخ هم هستند. كتاب به زبان انگليسي سال گذشته در امريكا چاپ شد و به فاصله چند ماه ترجمه فارسي آن به بازار آمد. اين كتاب جزو معدود كتابهاي ارزشمند تاريخ معاصر اين كشور در بين انبوه كتابهاي آقاي معتضد و طلوعي و بهزادي و افراسيابي وچند نفر كتابساز حرفه أي ديگر است. قبل از ترجمه كتاب با قلم نويسنده اصلي، آقاي مهدوي كه معمولا" نبض بازار را هم خوب در دست دارند اين كتاب را با نام ابولهول ايراني ( تو رو خدا انتخاب اسم رو نگاه كنين) به بازار دادند و تا قبل از اينكه كتاب به ترجمه آقاي ميلاني به چاپ برسد سه بار تجديد چاپ شد.
دكتر ميلاني اعتراض خود را به چاپ اين كتاب در همان زمان نمايشگاه كتاب تهران به اطلاع آقاي هوشنگ مهدوي و جامعه كتابخوان رساندن. جالب بخشنامه! آقاي مهدوي در پاسخ به اين اعتراض بود كه در غرفه كتاب پيكان يا البرز به مردم داده ميشد. يك ورق كاغذ به قطع رحلي كه روي آن با نگارشي بسيار ضعيف آقاي عبدالرضا هوشنگ مهدوي ثابت ميكردند كه حق با ايشان است كه اين كتاب را چاپ كنند. از مفاد اين بخشنامه يكي اين بود كه چون ايران جزو كپي رايت بين المللي نشده، پس نويسنده حق اعتراض ندارند! دوم اينكه چون آقاي ميلاني از ايران خارج شده اند و سوابقشون هم معلوم هست كه چيه! باز حق اعتراض ندارند. اما آخرين بند اين بخشنامه از همه جالبتر بود و آن قسمتي بود كه آقاي هوشنگ مهدوي از ترجمه آقاي ميلاني ايراد گرفته بودند!
من كه خيلي متعجب شدم وقتي فهميدم آدمي كه بيش از ده سال از مملكتش برود بيرون، حتي اگر چهل سال قبلش را در اين خاك زندگي كرده باشد زبان مادري فراموشش ميشود. يا آنقدر تحت تاثير زبان ميزبان قرار ميگيرد كه بهتر است آقاي مهدوي كتابشان را ترجمه كنند! اين در حالي است كه به عنوان نمونه عبارت a plague on bouth your houses را كه عبارتي از رومئو و ژوليت شكسپير است در كتاب آقاي مهدوي ترجمه شده" هر دو اينها آفتهاي خانواده ما هستند" در كتاب ميلاني اين عبارت ترجمه شده" بر هر دو تبارتان لعنت باد"
آقاي مهدوي سال 58 با ترجمه كتاب پل اميل آردمن به اسم سقوط 79 به جامعه ايراني معرفي شد. اين كتاب در اندك زماني به چندين چاپ رسيد و حتي بعدها كه انتشارات امير كبير از دست آقاي جعفري خارج شد توسط اين انتشاراتي هم به چاپ رسيد.
سابقه ترجمه آقاي مهدوي پر است از كتابهاي تاريخي اعم از داستاني و غير داستاني. يكي از بهترين كتابهاي ترجمه شده به قلم ايشان كتاب آخرين سفر شاه است. اما از ياد نبريم كه ترجمه كتابهاي تاريخي نياز به دقت زيادي در ترجمه ندارد.
ايشان هم اكنون استاد دانشگاه اما جعفر صادق هستند.
آقاي ميلاني چندين ساله كه ايران را به مقصد امريكا ترك كردن. در طول مدتي كه در ايران بودند چند كتاب عالي ترجمه كرده بودند از جمله مرشد و مارگريتا و مالرو و جهان بيني تراژيك.
اما تا قبل از انتشار معماي هويدا من نميدانستم كه ايشان محقق در زمينه تاريخ هم هستند. كتاب به زبان انگليسي سال گذشته در امريكا چاپ شد و به فاصله چند ماه ترجمه فارسي آن به بازار آمد. اين كتاب جزو معدود كتابهاي ارزشمند تاريخ معاصر اين كشور در بين انبوه كتابهاي آقاي معتضد و طلوعي و بهزادي و افراسيابي وچند نفر كتابساز حرفه أي ديگر است. قبل از ترجمه كتاب با قلم نويسنده اصلي، آقاي مهدوي كه معمولا" نبض بازار را هم خوب در دست دارند اين كتاب را با نام ابولهول ايراني ( تو رو خدا انتخاب اسم رو نگاه كنين) به بازار دادند و تا قبل از اينكه كتاب به ترجمه آقاي ميلاني به چاپ برسد سه بار تجديد چاپ شد.
دكتر ميلاني اعتراض خود را به چاپ اين كتاب در همان زمان نمايشگاه كتاب تهران به اطلاع آقاي هوشنگ مهدوي و جامعه كتابخوان رساندن. جالب بخشنامه! آقاي مهدوي در پاسخ به اين اعتراض بود كه در غرفه كتاب پيكان يا البرز به مردم داده ميشد. يك ورق كاغذ به قطع رحلي كه روي آن با نگارشي بسيار ضعيف آقاي عبدالرضا هوشنگ مهدوي ثابت ميكردند كه حق با ايشان است كه اين كتاب را چاپ كنند. از مفاد اين بخشنامه يكي اين بود كه چون ايران جزو كپي رايت بين المللي نشده، پس نويسنده حق اعتراض ندارند! دوم اينكه چون آقاي ميلاني از ايران خارج شده اند و سوابقشون هم معلوم هست كه چيه! باز حق اعتراض ندارند. اما آخرين بند اين بخشنامه از همه جالبتر بود و آن قسمتي بود كه آقاي هوشنگ مهدوي از ترجمه آقاي ميلاني ايراد گرفته بودند!
من كه خيلي متعجب شدم وقتي فهميدم آدمي كه بيش از ده سال از مملكتش برود بيرون، حتي اگر چهل سال قبلش را در اين خاك زندگي كرده باشد زبان مادري فراموشش ميشود. يا آنقدر تحت تاثير زبان ميزبان قرار ميگيرد كه بهتر است آقاي مهدوي كتابشان را ترجمه كنند! اين در حالي است كه به عنوان نمونه عبارت a plague on bouth your houses را كه عبارتي از رومئو و ژوليت شكسپير است در كتاب آقاي مهدوي ترجمه شده" هر دو اينها آفتهاي خانواده ما هستند" در كتاب ميلاني اين عبارت ترجمه شده" بر هر دو تبارتان لعنت باد"
آقاي مهدوي سال 58 با ترجمه كتاب پل اميل آردمن به اسم سقوط 79 به جامعه ايراني معرفي شد. اين كتاب در اندك زماني به چندين چاپ رسيد و حتي بعدها كه انتشارات امير كبير از دست آقاي جعفري خارج شد توسط اين انتشاراتي هم به چاپ رسيد.
سابقه ترجمه آقاي مهدوي پر است از كتابهاي تاريخي اعم از داستاني و غير داستاني. يكي از بهترين كتابهاي ترجمه شده به قلم ايشان كتاب آخرين سفر شاه است. اما از ياد نبريم كه ترجمه كتابهاي تاريخي نياز به دقت زيادي در ترجمه ندارد.
ايشان هم اكنون استاد دانشگاه اما جعفر صادق هستند.
همين الان يه بار ديگه نشستم يادداشت ديشبم رو خوندم.
خب حالا ديگه لااقل شما ميدونين من وقتي عصبي ميشم چطور مينويسم. يه بار ديگه هم دو هفته پيش عصبي شدم چرت و پرت نوشتم. اما صبح پاكش كردم. اين يكي رو نميخوام پاك كنم. فقط جهت اطلاعتون بگم كه موضع من همون موضع هر ايراني اصيله. سر هر چيزي كه دلم بخواد قضاوت ميكنم. قضاوت خودم هم به عقيده خودم درستترين توي دنياست.
تا اطلاع ثانوي هم دنيا به دو رنگ سياه و سفيد تقسيم شده و سينماي هند سياه سياهه. يه كسي مثل ساتيا چيت راي ممكنه سياهي فيلمش يه كم رقيقتر باشه. اما خيلي فاصله داره تا فيلم سفيد بسازه.
شما هم براي اينكه عصبي نشين اگه مثل من به فيلم هندي حساسيت دارين، اين فيلم پرل هاربور رو نگاه نكنين.
خب حالا ديگه لااقل شما ميدونين من وقتي عصبي ميشم چطور مينويسم. يه بار ديگه هم دو هفته پيش عصبي شدم چرت و پرت نوشتم. اما صبح پاكش كردم. اين يكي رو نميخوام پاك كنم. فقط جهت اطلاعتون بگم كه موضع من همون موضع هر ايراني اصيله. سر هر چيزي كه دلم بخواد قضاوت ميكنم. قضاوت خودم هم به عقيده خودم درستترين توي دنياست.
تا اطلاع ثانوي هم دنيا به دو رنگ سياه و سفيد تقسيم شده و سينماي هند سياه سياهه. يه كسي مثل ساتيا چيت راي ممكنه سياهي فيلمش يه كم رقيقتر باشه. اما خيلي فاصله داره تا فيلم سفيد بسازه.
شما هم براي اينكه عصبي نشين اگه مثل من به فيلم هندي حساسيت دارين، اين فيلم پرل هاربور رو نگاه نكنين.
Tuesday, February 05, 2002
من از اون آدمايي هستم كه دنيا رو سياه وسفيد ميبينم. فكر ميكنم شكل تربيتي ما ايرانيها يه طوريه كه همه اينطوري بار مياييم. همين امروز يه جايي ميخوندم ايرانيايي كه تو خارج بزرگ شدن ياد ميگيرن كه به اين سادگي قضاوت نكنن. كار ما تو ايران شده فقط و فقط قضاوت. اونوقت همين وبلاگ رو ببينين، همش قضاوتهاييه كه اصلا" معلوم نيست مبناش چيه؟ مگه من چقدر سواد دارم كه در مورد هر چيزي حرف بزنم؟
حالا فرض هم كنيم من سواد داشته باشم. بابا شجريانش با اين استادي در مورد مبدا موسيقي در ايران و جهان يه چيزي ميگه همه به خنده ميافتن. يا مثلا" همين شاملو خودمون كه من فكر نميكنم صدها سال ديگه شاعري مثل اون بياد، در مورد شاهنامه اون افاضات رو كردند يا در مورد موسيقي سنتي يا….
يا خود من تا همين دو روز پيش اگه به من ميگفتين آثار هنري هندي، فقط خنده ام ميگرفت. مگه هند هم آثار هنري داره.
شما نگاه كنين به فيلمهاش. سه تا داستان دارن يه ميليون بار تكرارش كردن وسطش هم يه عالمه درخت و دختر و پسره كه دور هم ميچرخن. همين.
خب اونوقت، من اومدم در مورد اين يارو هنديه شامالاين يا يه همچين چيزي تو وبلاگم نوشتم ( ببينم اصلا" اين يارو هنديه؟) همون كه فيلم unbreakable رو ازش ديده بودم. تازه اون موقع فيلم حس ششمش رو نديده بودم. ديشب كه اين فيلم رو هم ديدم يه كم ديگه كف كردم. نه اينكه فكر كنين فيلم هنري و از اين حرفهاست. ولي اين يارو تو قصه گويي تو سينما خيلي وارده. داستان به اين سادگي رو يه جوري ميگه كه ميخكوب ميشي جلوي تلويزيون. اون هم من كه از ده دقيقه اول يه فيلم خوشم نياد ميپرم ميرم تو كتابخونه با كتابام حال ميكنم.
حالا باز هم ميشه گفت هند هنرمند نداره؟
تابستون امسال نشستم اين دو تا كتاب تاگور رو كه به فارسي در اومده خوندم. همون موقع به دوستايي كه هر از گاهي باهاشون شفاهي در مورد كتاب حرف ميزدم گفتم كه اگه اين داوراي نوبل فقط همين كتاب كشتي شكسته تاگور رو خونده بودن براي هميشه اسم تاگور رو از ليست كانديداهاي نوبل خط ميزدن. حالا هر چي هم كه يارو شعر عالي بگه. فقط همين كتاب نشون ميده كه اصلا" يارو تو خط ادبيات نيست. هنوز البته سر اين حرفم هستم.
آقا اين كتاب داستان يه آقاييه كه يه جور ميشه كه عاشق دو تا زن ميشه. حالا عاشق نه، هر دو رو دوست داره و بعد ملت سر كارن كه اين كي رو ميگيره.
فيلم هندي البته تنوعش از اين حرفها بيشتره. بعضي وقتها دو تا مردن كه عاشق يه زن ميشن. بعضي وقتها دو تا داداشن كه از بچگي همديگه رو گم ميكنن و بعد وقتي بزرگ ميشن درست موقع جنگ و آدم كشي يه هو يارو يه خال تو فلان جاي داداشش ميبينه يادش مياد كه ….
اه حال آدم به هم ميخوره.
خب اما ما حق قضاوت نداريم. باور كنين بايد ياد بگيريم اگه هم قضاوت ميكنيم مثل اين خارجيها باشيم بگيم شايد يارو يه خورده هنر سرش ميشه. بابا ما كه از آمريكاييها كه صنعت سينماشون دنيا رو گرفته بيشتر نميفهميم.
همين ديشب بعد از حس ششم نشستم اين فيلم پرل هاربور رو نگاه كردم. مارو بگو كه تا حالا فكر ميكرديم سنگام فيلم بي ارزشيه! اونوقت اون آمريكاييه برداشته صحنه به صحنه كپ زده از اين فيلم شده پرل هاربور.
تو هر دو اين فيلمها دو تا اقا هستن كه از بچه گي با هم بزرگ ميشن. هر دو در بزرگي عاشق يه زن ميشن. تو هر دو اين فيلمها يه نفرشون تو حمله هوايي گم ميشه همه فكر ميكنن مرده …..
بازم بگم.
دو حالت داريم يا اين داستان اينقدر با ارزشه كه نا خودآگاه به ذهن نوابغ آمريكايي رسيده و اونو فيلمش كردن يا اينكه از روي سنگام كپ زدن و سنگام فيلم با ارزشي بود و من تا حالا مردم رو عوضي ارشاد ميكردم.
حالا اگه فردا برداشتم از دانيل استيل و گريشام و كوييلو و خانم فهيمه رحيمي و نسرين ثامني و حاج سيد جوادي و …. اوف چقدرن اينا، تعريف كردين نگين اينا چيه مينويسم. ما كه از هر كدون اينا يه جندتايي كار خونديم شايد اصلا" كارشون هنريه ما خبر نداريم.
حالا فرض هم كنيم من سواد داشته باشم. بابا شجريانش با اين استادي در مورد مبدا موسيقي در ايران و جهان يه چيزي ميگه همه به خنده ميافتن. يا مثلا" همين شاملو خودمون كه من فكر نميكنم صدها سال ديگه شاعري مثل اون بياد، در مورد شاهنامه اون افاضات رو كردند يا در مورد موسيقي سنتي يا….
يا خود من تا همين دو روز پيش اگه به من ميگفتين آثار هنري هندي، فقط خنده ام ميگرفت. مگه هند هم آثار هنري داره.
شما نگاه كنين به فيلمهاش. سه تا داستان دارن يه ميليون بار تكرارش كردن وسطش هم يه عالمه درخت و دختر و پسره كه دور هم ميچرخن. همين.
خب اونوقت، من اومدم در مورد اين يارو هنديه شامالاين يا يه همچين چيزي تو وبلاگم نوشتم ( ببينم اصلا" اين يارو هنديه؟) همون كه فيلم unbreakable رو ازش ديده بودم. تازه اون موقع فيلم حس ششمش رو نديده بودم. ديشب كه اين فيلم رو هم ديدم يه كم ديگه كف كردم. نه اينكه فكر كنين فيلم هنري و از اين حرفهاست. ولي اين يارو تو قصه گويي تو سينما خيلي وارده. داستان به اين سادگي رو يه جوري ميگه كه ميخكوب ميشي جلوي تلويزيون. اون هم من كه از ده دقيقه اول يه فيلم خوشم نياد ميپرم ميرم تو كتابخونه با كتابام حال ميكنم.
حالا باز هم ميشه گفت هند هنرمند نداره؟
تابستون امسال نشستم اين دو تا كتاب تاگور رو كه به فارسي در اومده خوندم. همون موقع به دوستايي كه هر از گاهي باهاشون شفاهي در مورد كتاب حرف ميزدم گفتم كه اگه اين داوراي نوبل فقط همين كتاب كشتي شكسته تاگور رو خونده بودن براي هميشه اسم تاگور رو از ليست كانديداهاي نوبل خط ميزدن. حالا هر چي هم كه يارو شعر عالي بگه. فقط همين كتاب نشون ميده كه اصلا" يارو تو خط ادبيات نيست. هنوز البته سر اين حرفم هستم.
آقا اين كتاب داستان يه آقاييه كه يه جور ميشه كه عاشق دو تا زن ميشه. حالا عاشق نه، هر دو رو دوست داره و بعد ملت سر كارن كه اين كي رو ميگيره.
فيلم هندي البته تنوعش از اين حرفها بيشتره. بعضي وقتها دو تا مردن كه عاشق يه زن ميشن. بعضي وقتها دو تا داداشن كه از بچگي همديگه رو گم ميكنن و بعد وقتي بزرگ ميشن درست موقع جنگ و آدم كشي يه هو يارو يه خال تو فلان جاي داداشش ميبينه يادش مياد كه ….
اه حال آدم به هم ميخوره.
خب اما ما حق قضاوت نداريم. باور كنين بايد ياد بگيريم اگه هم قضاوت ميكنيم مثل اين خارجيها باشيم بگيم شايد يارو يه خورده هنر سرش ميشه. بابا ما كه از آمريكاييها كه صنعت سينماشون دنيا رو گرفته بيشتر نميفهميم.
همين ديشب بعد از حس ششم نشستم اين فيلم پرل هاربور رو نگاه كردم. مارو بگو كه تا حالا فكر ميكرديم سنگام فيلم بي ارزشيه! اونوقت اون آمريكاييه برداشته صحنه به صحنه كپ زده از اين فيلم شده پرل هاربور.
تو هر دو اين فيلمها دو تا اقا هستن كه از بچه گي با هم بزرگ ميشن. هر دو در بزرگي عاشق يه زن ميشن. تو هر دو اين فيلمها يه نفرشون تو حمله هوايي گم ميشه همه فكر ميكنن مرده …..
بازم بگم.
دو حالت داريم يا اين داستان اينقدر با ارزشه كه نا خودآگاه به ذهن نوابغ آمريكايي رسيده و اونو فيلمش كردن يا اينكه از روي سنگام كپ زدن و سنگام فيلم با ارزشي بود و من تا حالا مردم رو عوضي ارشاد ميكردم.
حالا اگه فردا برداشتم از دانيل استيل و گريشام و كوييلو و خانم فهيمه رحيمي و نسرين ثامني و حاج سيد جوادي و …. اوف چقدرن اينا، تعريف كردين نگين اينا چيه مينويسم. ما كه از هر كدون اينا يه جندتايي كار خونديم شايد اصلا" كارشون هنريه ما خبر نداريم.
Saturday, February 02, 2002
ابراهيم يونسي را ميشناسيد؟ مرد نازنيني است مردي با سواد و بسيار پر كار.
ايشان تحصيلات ادبيات انگليس را در يكي از دانشگاههاي معتبر انگليس به پايان رسانيده است (من نه مقطع تحصيلات ايشان و نه اسم دانشگاه را نميدانم) اما همينقدر هست كه يكي از مسلط ترين مترجمان ايراني را تحويل اين كشور داد.
اوايل انقلاب به دلايلي كه الان ديگر مشخص نيست ممنوع القلم شدند و در اين مدت با اسم مستعار سيروان آزاد اقدام به ترجمه كتابهاي كلاسيك براي نشر نو كردند. كتابهاي جود گمنام، بازگشت بومي، آرزوهاي بزرگ محصول اين دوران است الان مدتهاست كه اين ممنوعيت قلم از روي اسم ايشان برداشته شده است.
ابراهيم يونسي دستي به قلم در داستان نويسي هم دارد. چند رمان قطور و نيمه قطور محصول اين نوع فعاليت ايشان است. حتي يك كتاب آموزش قصه نويسي و …
از من به شما نصيحيت سراغ دو نوع كتاب كه اسم اين آقا روي جلدش ديديد، نرويد. يكي كتابهاي طنز، دوم كتابهاي رمان به قلم خودشان.
من نميخواهم از نويسنده ايراني بد بگويم (بابا اين را محض ياد آوري براي خودم ميگم، ميدونم كه اينقدر اين حرف را شنيديد خسته شديد) اما ذهنيت اين آقا به شدت كلاسيك است و حتي در يك مصاحبه كه سالها قبل نميدونم كجا چاپ شده بود از اين ذهنيت دفاع ميكرد و ميگفت كه تا وقتي كه ما دوران كلاسيك را طي نكرديم نميتوانيم وارد دوران مدرنيست شويم.
خب اين بحثي است كه در مقطع جامعه شناسي به شدت مطرح است. درست است. نتيجه پريدن به دوران مدرنيته بدون طي كردن دوران كلاسيك اين است كه الان ما ماشين داريم بدون داشتن فرهنگ ان. با مصرف بنزين صدي دوازده. و اين طرز رانندگي وحشتناك ايراني (همينجا يه مژده بدهم كه ما بدترين رانندگان در دنيا نيستيم. راديو و تلويزيون و مطبوعات ما دروغ ميگويد. بدتر از ما كشور بنگلادش است فقط تعداد ماشين در اين كشور فقير اينقدر نيست كه آمار تلفات را به اندازه ايران بالا ببرد)
يا مثلا" ازدياد جمعيت كه نتيجه استفاده درست از داروهاي بهداشتي و ندانستن روشهاي جلوگيري از بارداري است يا مثلا" انقلاب سنتي با ديد مدرنسيم يا در هر جا كه ناهنجاري ميبينيد كمي فكر كنيد به اين نتيجه ميرسيد. مثل برخورد ما با ويديو با كامپيوتر و اينترنت با ماهواره با راديو خصوصي با تلويزيون خصوصي با روزنامه ها. بابا اگر بر طبق گفته آقاي يونسي قرار باشد عمل كنيم بايد خودمان صبر كنيم صنعت چاپ را از نو اختراع كنيم و بعد فرهنگ آنرا بياموزيم .
يا مثلا" همواره راديو فخيمه ما ميگويد كه متخرع كامپيوتر ايراني است (نگوييد اين را خيلي وقت است نشنيديد. خودم ساعت يازده شب همين چند ماه پيش در برنامه راديو شنيدم كه يادآوري كرد كه اختراع كامپيوتر از اختراع چرتكه ايراني شروع شد!)
البته آقاي ابراهيم يونسي مشخص نكردند كه اگر قرار باشد ما تازه روي دوران كلاسيك كار كنيم دويست سال ديگر كه مدرنيسم را كشف ميكنيم معلوم نيست اصلا" دنيا به كجا رسيده است.
يا مثلا" تصور كنيد مرحوم گلشيري آينه هاي دردار را در سبك كلاسيك بنويسند و يك كتاب تحويل ما بدهند دو برابر كليدر.
دوم كتابهاي طنز. آقا ما دلمان پر است از كتابهاي طنز به ترجمه اين آقا. ( البته ايشان تا حالا تنها دو كتاب طنز به فارسي برگردانده) اوليش كتاب دنياي كوچك دن كاميلو اثر جوواني گوارسكي. بعدها كه ترجمه جمشيد ارجمند از همين كتاب به دستم رسيد فهميدم تفاوت ره از كجاست تا به كجا. دوم اين شاهكار بي بديل ادبيات انگليس تريسدام شندري.
متاسفانه دو سال قبل خانم فرزانه طاهري اعلام كردند كه همواره دوست دارند اين كتاب را ترجمه كنند. متاسفانه را از اين جهت گفتم كه تنبلي كردند و اجازه دادند آقاي ابراهيم يونسي اين كار را بكنند.
نتيجه خيلي به سختي قابل تحمل است. كاش يه روز همين خانم يه همتي بكنند.
ما اميدواريم خدا عمر طولاني به آقاي يونسي بدهد. هنوز از ادبيات كلاسيك جهان كتابهاي بسياري مانده است كه به فارسي برگردانده نشده.
ايشان تحصيلات ادبيات انگليس را در يكي از دانشگاههاي معتبر انگليس به پايان رسانيده است (من نه مقطع تحصيلات ايشان و نه اسم دانشگاه را نميدانم) اما همينقدر هست كه يكي از مسلط ترين مترجمان ايراني را تحويل اين كشور داد.
اوايل انقلاب به دلايلي كه الان ديگر مشخص نيست ممنوع القلم شدند و در اين مدت با اسم مستعار سيروان آزاد اقدام به ترجمه كتابهاي كلاسيك براي نشر نو كردند. كتابهاي جود گمنام، بازگشت بومي، آرزوهاي بزرگ محصول اين دوران است الان مدتهاست كه اين ممنوعيت قلم از روي اسم ايشان برداشته شده است.
ابراهيم يونسي دستي به قلم در داستان نويسي هم دارد. چند رمان قطور و نيمه قطور محصول اين نوع فعاليت ايشان است. حتي يك كتاب آموزش قصه نويسي و …
از من به شما نصيحيت سراغ دو نوع كتاب كه اسم اين آقا روي جلدش ديديد، نرويد. يكي كتابهاي طنز، دوم كتابهاي رمان به قلم خودشان.
من نميخواهم از نويسنده ايراني بد بگويم (بابا اين را محض ياد آوري براي خودم ميگم، ميدونم كه اينقدر اين حرف را شنيديد خسته شديد) اما ذهنيت اين آقا به شدت كلاسيك است و حتي در يك مصاحبه كه سالها قبل نميدونم كجا چاپ شده بود از اين ذهنيت دفاع ميكرد و ميگفت كه تا وقتي كه ما دوران كلاسيك را طي نكرديم نميتوانيم وارد دوران مدرنيست شويم.
خب اين بحثي است كه در مقطع جامعه شناسي به شدت مطرح است. درست است. نتيجه پريدن به دوران مدرنيته بدون طي كردن دوران كلاسيك اين است كه الان ما ماشين داريم بدون داشتن فرهنگ ان. با مصرف بنزين صدي دوازده. و اين طرز رانندگي وحشتناك ايراني (همينجا يه مژده بدهم كه ما بدترين رانندگان در دنيا نيستيم. راديو و تلويزيون و مطبوعات ما دروغ ميگويد. بدتر از ما كشور بنگلادش است فقط تعداد ماشين در اين كشور فقير اينقدر نيست كه آمار تلفات را به اندازه ايران بالا ببرد)
يا مثلا" ازدياد جمعيت كه نتيجه استفاده درست از داروهاي بهداشتي و ندانستن روشهاي جلوگيري از بارداري است يا مثلا" انقلاب سنتي با ديد مدرنسيم يا در هر جا كه ناهنجاري ميبينيد كمي فكر كنيد به اين نتيجه ميرسيد. مثل برخورد ما با ويديو با كامپيوتر و اينترنت با ماهواره با راديو خصوصي با تلويزيون خصوصي با روزنامه ها. بابا اگر بر طبق گفته آقاي يونسي قرار باشد عمل كنيم بايد خودمان صبر كنيم صنعت چاپ را از نو اختراع كنيم و بعد فرهنگ آنرا بياموزيم .
يا مثلا" همواره راديو فخيمه ما ميگويد كه متخرع كامپيوتر ايراني است (نگوييد اين را خيلي وقت است نشنيديد. خودم ساعت يازده شب همين چند ماه پيش در برنامه راديو شنيدم كه يادآوري كرد كه اختراع كامپيوتر از اختراع چرتكه ايراني شروع شد!)
البته آقاي ابراهيم يونسي مشخص نكردند كه اگر قرار باشد ما تازه روي دوران كلاسيك كار كنيم دويست سال ديگر كه مدرنيسم را كشف ميكنيم معلوم نيست اصلا" دنيا به كجا رسيده است.
يا مثلا" تصور كنيد مرحوم گلشيري آينه هاي دردار را در سبك كلاسيك بنويسند و يك كتاب تحويل ما بدهند دو برابر كليدر.
دوم كتابهاي طنز. آقا ما دلمان پر است از كتابهاي طنز به ترجمه اين آقا. ( البته ايشان تا حالا تنها دو كتاب طنز به فارسي برگردانده) اوليش كتاب دنياي كوچك دن كاميلو اثر جوواني گوارسكي. بعدها كه ترجمه جمشيد ارجمند از همين كتاب به دستم رسيد فهميدم تفاوت ره از كجاست تا به كجا. دوم اين شاهكار بي بديل ادبيات انگليس تريسدام شندري.
متاسفانه دو سال قبل خانم فرزانه طاهري اعلام كردند كه همواره دوست دارند اين كتاب را ترجمه كنند. متاسفانه را از اين جهت گفتم كه تنبلي كردند و اجازه دادند آقاي ابراهيم يونسي اين كار را بكنند.
نتيجه خيلي به سختي قابل تحمل است. كاش يه روز همين خانم يه همتي بكنند.
ما اميدواريم خدا عمر طولاني به آقاي يونسي بدهد. هنوز از ادبيات كلاسيك جهان كتابهاي بسياري مانده است كه به فارسي برگردانده نشده.