Tuesday, June 25, 2002

سال ۱۳۷۷ کتابي به نام تهران در انتظار زلزله چاپ شد که ناشر آن انتشارات علوي بود. نويسنده کتاب سعيد نايب اسدالله است و اگر خواستار اين کتاب هستيد سراغ کتابفروشيها نرويد گيرتان نمي آيد شايد ناشر هنوز از اين کتاب داشته باشد.
اين کتاب نزديک صد صفحه است کتابي موجز و مختصر و مفيد و حاوي اطلاعات کلي در مورد زلزله.
اطلاعات اين کتاب خيلي تخصصي نيست من بخشهايي از اين اطلاعات را در اينجا مي آورم
۱- بر اثر حرکات ناشي از زلزله خاکهاي زير ساختمان (‌در صورتي که متراکم و کوبيده نشده باشند)‌متراکم ميشود و بدين ترتيب فضاهاي خالي بين ذرات خاک کم ميشود و از حجم خاک کاسته ميشود. در نتيجه خاک زير ساختمان نشست ميکند و به همراه نشست خاک ساختمان نيز نشست ميکند و احتمال فرو ريختن آن زياد ميشود.
۲ هر چه سنگهاي زير ساختمان شکستگي هاي بيشتري داشته باشند سريع تر مقاومت خود را در برابر امواج زلزله از دست ميدهند(‌دليل اصلي نامقاوم بودن ساختمانهايي که در کوهپايه بنا ميشوند همين است)
۳- بررسي هاي آماري دوره بازگشت زلزله هاي ويرانگر تهران را حدود ۱۵۰ سال نشان ميدهد. آخرين زلزله شديد تهران در سال ۱۸۳۰ اتفاق افتاده است که تاکنون بيش از ۱۷۰ سال از وقوع آن ميگذرد علت تاخير در وقوع زلزله
الف) انرژي مسبب اين زلزله آزاد شده است يا در حال آزاد شدن است که شاهد مطمئني براي اين نظريه در دست نيست.
ب) انرژي عامل اين زلزله هنوز به حد کافي ذخيره نشده است به عبارت ديگر با گذشت زمان به موعد اين زلزله نزديک ميشويم.
اين کتاب حامل يک نقشه از گسلهاي اصلي شهر تهران است با تفسيم بندي به تفکيک رنگ براي مناطق
۱- حريم گسلش:‌ در اين مناطق به دليل اينکه احتمال جابجايي فرعي حاصل از گسلش وجود دارد ايجاد ساختمان و مناطق مسکوني توصيه نميشود و بهتر است اين مناطق به پارک اختصاص يابد
منطقه گسلش شامل نواحي لشگرک جاجرود منظريه نياوران جماران دربند سربند ولنجک اوين الهيه چيذر فرحزاد حصارک کن باغ اناري کاظم آباد کلاک و کرج است اين منطقه در امتداد گسل شمال تهران گسل نياوران گسلهاي محموديه کوثر و تلو قرار دارد قسمتي از شهر ري کارخانه سيمان ري کهريزک و نواحي مجاور که در نزديکي گسل هاي ري واقع اند نيز در منطقه حريم گسلش قرار دارند(‌با اين حساب بايد تهران را پارکي درست کنيم که چند تا خانه در مرکز آن موجود است)
۲- مناطق تکانهاي خيلي شديد با ويراني خيلي شديد.
در اين مناطق ويراني خيلي شديد وجود دارد. شامل نواحي قوچک -تلو- سوهانک- اوزگل- تجريش- تهران پارس- لويزان- قلهک- ونک- شهرک غرب- درکه- هفت حوض- کن- کاروانسرا سنگ- و جنوب کرج به همراه قسمتي از شهر ري - خاني آباد- چهار دانگه و نواحي مجاور در سه کيلومتري گسلهاي ري
۳- منطقه تکانهاي شديد با ويراني گسترده
شامل تهران مرکزي با توجه به وجود پي سنگ آبرفتيدر اين منطقه که مقاومتشان در براي تکانهاي شديد متفاوت است شامل محله داوديه باغ فيض- زيبا شهر- مجيديه- عباس آباد- يوسف آباد- گيشا- نارمک- وحيديه- حشمتيه- تهران نو- اميراباد- شهرآرا- دوشان تپه- مرکز شهر- بازار- شهرک اکباتان- مهرآباد- افسريه- قلعه مرغي- يافت آباد تا قسمتي از شهريار مسگر آباد امين آباد پالايشگاه تهران در ري و سد لتيان
۴- منطقه حرکتهاي تند يا خسارات زياد
شامل کليه مناطقي که دورتر از ده کيلومتر از گسل تهران قرار دارند که ويراني در اين مکانها نسبت به مناطق ديگر کمتر است نواحي غرب و جنوب شهريار در غرب تهران.
۵- منطقه با آبگونگي خاک و ويراني شديد
در جنوب شرقي تهران سطح آب زير زميني بالاست و احتمال فرو نشست يا شناور شدن ذرات خاک در آب بالا آمده در اثر تکانهاي زلزله وجود دارد. اين پديده به دليل کم شدن فضاي خالي ميان دانه هاي خاک و افزايش فشار آب منفذي درست ميکند که موجبحرکت خاکهاي دانه ريزتر شده و حتي در مناطق دورتر از زلزله هم ميتواند باعث خسارات سنگين شود.
گسلهاي فعال تهران
گسل شمال تهران گسل نياوران و مجموع گسلهاي ري از گسلهاي فعال ميباشند. در هر نوبت از حرکت اين گسلها ميتوانند از چند سانتيمتر تا چندمتر حرکت کنند.
بزرگترين لغزش همراه با زلزله که تاکنون گزارش شده است گسل سن آندرياس در کاليفرنيا به سال ۱۹۰۶ که به ميزان ۹۱ سانتي متر در عمق و ۶ متر در امتداد افقي بوده است. بزرگي اين زلزله ۸.۳ ريشتر بود.
گسل شمال تهران و گسل شهر ري توانايي ايجاد زلزله هايي به بزرگي به ترتيب ۷.۲ و ۷ ريشتر را دارند و در هر حرکت ميتوانند تا ۱۳۰ سانتي متر و ۹۰ سانتي متر جابجا شوند.
پيشگيري
بهتر است ساختمانهاي مهم و حياتي و تاسيسات حياتي مانند خط لوله گاز و آب در مسير گسلها ساخته نشوند
متاسفانه در هنگام لوله کشي گاز تهران پيش بيني براي مقاوم کردن سيستم و طراحي واکنش صحيح آن صورت نگرفته است عبور لوله گاز از بالا يا نزديکي گسلها خطرهاي فراواني به همراه دارد بيشترين خسارت وارده در زلزله بزرگ ۱۹۰۶ سانفرانسيسکو با بزرگي ۸.۲۵ ريشتر ناشي از آتش سوزيهاي بعد از زلزله بود که تمام شهر را فرا گرفت. در مدت سه روز آتش ۱۲ کيلومتر مربع را سوزاند درحالي که خسارت ناشي از زلزله ۲۰ ٪ کل خسارت را شامل ميشد همچنين در زلزله ۱۹۲۳ ژاپن با بزرگي ۸.۳ ريشتر که توکيو و يوکوهاما را ويران کرد از ۱۵۰۰۰۰ نفر تلفات انساني حدود ۱۴۰۰۰۰ نفر در اثر آتش سوزي پس از زلزله جان باختند.
سدهاي تامين کننده آب تهران (‌کرج لتيان و لار)‌در برابر زلزله هاي بزرگ مقاومت ندارنددر صورت رويداد زلزله بزرگ تامين آب تهران مشکلي جدي خواهد بود. لوله ها و کانالهاي تامين کننده آب تهران از روي يانزديک گسل شمال تهران (‌به ويژه لوله کرج تهران)‌ميگذرد و به هنگام فعاليت اين گسلها اين لوله ها بريده خواهد شد و آبي براي مصرف خوراکي يا آتش نشاني به تهران نخواهد رسيد.
در زلزله سال ۱۹۷۲ نيکاراگوا با بزرگي ۶.۲ ريشتر ايستگاههاي آتش نشاني ويران شدند و آتش شهر را فرا گرفت و به سبب برش لوله هاي آب مجبور به پمپاژ آب از درياچه شدند ولي اين امکان به دليل نبود درياچه در تهران براي شهر تهران وجود ندارد
تمام مطالب فصل چهار کتاب در مورد چاره انديشي براي کم کردن خطر بعد و قبل از زلزله در حد تئوري است و نگارش آنان در اين بخش تنها شما را به روياي خوش ميبرد. اجراي اين برنامه ها نياز به پول -وقت و از همه مهمتر مديريت قوي دارد. از اين بخش ميگذريم
چند توصيه ايمني براي کاستن خطر در قبل و بعد از زلزله
۱- قبل از زلزله
سعي کنيد يک جعبه کمکهاي اوليه در محلي امن و محکم نگهداري کنيد يک راديوي باطري دار چراغ قوه پتو کبريت بيل و کلنگ را در جاي مطمئني قرار دهيد يک ظرف پلاستيکي محتوي آب آشاميدني رادر محلي مستحکم قرار دهيد و هر از چندي آب آنرا عوض کنيد
از نحوه قطع برق آب و گاز مطلع گرديد و اين کار را به همه اهالي خانه ياد بدهيد.
اشياي سنگين را در محل هاي مرتفع قرار ندهيد
محل خواب خود را دور از پنجره ها آيينه ها و قاب عکس قرار دهيد و دقت کنيد که زير آشياي آويختني مثل لوستر گلدانهاي آويز و اشياي تزييني نخوابيد.
اشيا شکستني را در محل امني قرار دهيد
مواد آتش زا را از نزديکي آبگرمکن و اجاق دور کنيد
کليه راههاي خروجي محل زندگي کار يا تحصيل خود را شناسايي کنيد
نحوه کار با کپسولهاي آتش نشاني را فرا بگيريد.
۲- موارد ايمني در حال زمين لرزه
فرار از ساختماني که در حال لرزش است حسي غريزي است که ممکن است چندان عاقلانه نباشد در زلزله ۱۹۳۳ رفتار ساکنان ساختمان مرکزي آتش نشاني بهترين تجربه است که بسياري در حين فرار از ساختمان در حال لرزش گرفتار ديوار در حال فرو ريختن شدند.
اگر خارج از منزل و در فضاي باز و دور از ساختمانها هستيد که برويد به شانستان دعا کنيد
اگر در داخل کوچه ها يا خيابانهاي باريک هستيد سعي کنيد براي خود جان پناهي پيدا کنيد مثلا به زير اتومبيلها برويد در صورتي که نزديک پنجره هاي بزرگ و تير چراغ برق هستيد از آنها فاصله بگيريد
اگر داخل اتومبيل هستيد دور از پلهاي هوايي و ساختمانهاي بلند توقف کنيد و تا پايان زلزله در داخل اتومبيل باقي بمانيد و بعد به حرکت خود ادامه بدهيد.
اگر داخل منزل هستيد در صورت امکان زير ميز يا زير تختخواب يا چهار چوب در پناه ببريد مناطق امن ساختمان خود را از قبل شناسايي کنيد
هنگام خروج از ساختمان به سمت در هجوم نبريد و تاحد امکان خونسردي خود را حفظ کنيد.
در صورتي که در طبقات بالايي ساکن هستيد به فکر پله هاي اضطراري نباشيد چون غالب آنها از از ساختمان جدا شده اند يا در اثر ريزش خرده سنگ مسدود هستند.
به هيچ عنوان از آسانسور استفاده نکنيد.
اقداماتي که بعد از وقوع زلزله بايد انجام داد
آب و برق و گاز منزل را قطع کنيد و خود را به يک جاي امن برسانيد حتما بعد از زلزله خانه را ترک کنيد و آنجا باقي نمانيد بعضي مواقع ديده شده است که ابتدا يک زلزله کوچک مثلا ۵ ريشتري روي ميدهد بعد از چند دقيقه زلزله بزرگتري اتفاق ميافتد بنا بر اين بعد از خاتمه اولين لرزش خانه را ترک کنيد راديو را براي شنيدن دستورات اضطراري روشن کنيد و فکر تلفن را از سرتان بيرون کنيد.
تا حد ممکن بر روي آوار حرکت نکنيد چون امکان دارد افرادي زير فضاي خالي آوار وجود داشته باشند که حرکت شما باعث ريزش آوار بر روي آنها شود.
در صورتي که آب قطع شده است از اب داخل منبع آبگرمکن هم ميتوانيد استفاده کنيد.
تا چند ماه بعد از زلزله همچنان امکان پسلرزه هاي قوي وجود دارد
خب اين خلاصه جامع و کامل از اين کتاب بود
در اخر اضافه کنم دکتر عکاشه دو سال پيش قول چاپ کتابي درمورد زمين لرزه دادند که در ۱۳ فصل نوشته اندو دو فصل آن اختصاص به مراقبتهاي قبل و بعد از زلزله دارد اين کتاب در طول اين دوسال که به چاپ نرسيده است اما اگر اين کتاب به چاپ رسيد تهيه آنرا فراموش نکنيد.


Saturday, June 22, 2002

همشهري روز جمعه مصاحبه اي دارد با يک روحاني اهل مجلس از گروه اقليت که انگار موافق طرح قانوني بودن شکنجه است.
خبرنگار همشهري براي اينکه وقت ملاقات با آقاي قرباني بگيرد اول با تلفن اورا در بهارستان پيدا ميکند کلي التماس ميکند براي وقت مصاحبه و سر آخر حاج آقا به شرطي راضي ميشود که ظرف دو دقيقه خودش را برساند! خبرنگار ميگويد اذيت نکن حاج آقا دو دقيقه که نميشود وقت به نيم ساعت ارتقا پيدا ميکند.
وقتي بعد از سي وچند دقيقه به محل کار حاج آقا ميرسد اخمهاي ايشان در هم است و افاضه ميفرمايند که (‌پس چرا دير کردين من ديگه ميرم بابا مردم کار دارن وقت طلاست)
باقي مقاله در مورد سئوال و جوابهاي شکنجه اي است که فعلا به اين موردکار ندارم
فقط از وقتي اين مقاله راخواندم ذهنم مشغول است که اين حاج آقا با اين وقت طلايي اشان چه گلي به سر ملت ميخوان بزنن؟ براي نمونه بعد از چهل سال يک زلزله پنج ريشلري همانقدر مرگبار است که چهل سال قبل بود. و با اين وقت طلايي آقايون مطمئن باشيد چهل سال بعد هم همينقدر قرباني ميگيرد.

Thursday, June 20, 2002

کتاب ياران حلقه بالاخره پخش شد. اين کتاب گويا در روزهاي آخر نمايشگاه در غرفه ناشر پخش شده بود اما پخش سراسري آن موکول شد به اين روزهاي آخر خرداد.
کتاب در قطع جيبي چاپ شده است و ظاهرا ترجمه بدي ندارد. مترجم کتاب آقاي عليزاده است و قيمت ۳۲۰۰ تومن.
اگر قصد خواندن اين سري کتابهاي تالکين را داريد يه کم صبر کنيد تا کتاب هابيت هم پخش شود. هابيت جزو تريلوژي ارباب حلقه ها نيست اما به اصطلاح پيشنياز مطالعه آن است. اگر از فضاي کتابهاي فانتزي و لوييس کارول خوشتان نميايد اصلا سراغ اين کتابها نرويد.



الان بيست و سه ساله که يک شيوه منحصر به فرد رقابت در ايران جاري است. طبق اين شيوه اول از همه دولت فراموش نميکند که رقيب اصلي او بخش خصوصي است. خب وقتي رقابت در حوزه داخل کشور باشد کار آسان است بيست و سه سال است که مردم محکومند پيکان را به عنوان بهترين خودرو با قيمت معادل خودرو خارجي بخرند ( يازده درخواست تاسيس کارخانه خودرو سازي مربوط به بخش خصوصي سالهاست که منتظر جواب هستند) محصولات سينماي ايران را به عنوان بهترين فيلمها نگاه کنند. اين طرز رقابت حتي در صنعت نوشابه سازي هم صدق ميکند و اينگونه بود که تا چند سال قبل زمزم و پارسي کولا همراه با جانوراني شناور در شيشه به عنوان تنها نوشابه ايراني عرضه ميشد و آن زمان که تازه کوکا سرو کله اش در بازار پيدا شد زمزم که ناتوان از رقابت با اين عنصر زورمند بود با کمک کيهان آن بيانه ضد کوکايي را داد و به مردم ياد داد که ايراني نوشابه ايراني بخور
حالا که ايراني جماعت نميخواهد ياد بگيرد عروسک ايراني بخرد از همين راه منحصر به فرد وارد شدند. روزنامه همشهري امروز گزارشي دارد از طرح ضربتي حمله به عروسک فروشيها و جمع آوري عروسکهاي باربي.
اين حمله انگار شامل حمله به پخش کننده هاي عمده اين محصول بوده است تا جايي که تنها از يک مغازه معادل ۱۴ مليون تومان عروسک باربي دستگير شده است.
حالا باز هم آقاي قادري مسئول امور دارا و سارا بگويد قصد ما رقابت با عروسکهاي باربي نيست

Wednesday, June 19, 2002

الان مدتيه که سيماي فخيمه لاريجاني يه آگهي تلويزيوني پخش ميکنه. دوربين مردي رو نشون ميده که از يه ماشين پرايد يا پژو پياده ميشه مياد جلوي دوربين ميگه من غضنفر غضنفر علي هستم از استان کرمان برنده اين پرايد شدم. بعد هم يه نفر مياد از تو تلويزيون زل ميزنه تو چشمتون ميگه حالا باورتون شد؟
الان نزديک پانزده ساله که به اسم بانکداري اسلامي ۹ بانک تجاري سالي دو بار براي حسابهاي قرض الحسنه قرعه کشي ميکند و ادعاي بخشش چند صد ماشين به مردم را ميکند. يکي از اين بانکها در آگهي که ديروز پخش کرد ادعا کرد که تعداد ۱۷۲ خودرو در اين مرحله اهدا خواهد شد.
اگر ۹ بانک تجاري هر يک سالي دوبار به طور متوسط ۱۵۰ خودرو به مردمي که داراي حساب قرض الحسنه هستند بدهند ميشود سالي ۲۷۰۰ خودرو اين تعداد را اگر ضرب کنيم در سالهايي که اين بانکها جوايز اهدا ميکنند به عددي نزديک ۵۰۰۰۰ ميرسيم اگر واقعا حتي تعداد يک چهارم اين تعداد ماشين بين برندگان پخش ميشد بازتاب اين موضوع آنقدر قوي بود که اکنون سيماي لاريجاني هيچ احتياجي نداشته باشد که اينطور يه نفر رو بفرسته جلوي دوربين زل بزنه تو صفحه تلويزيون بهتون بگه حالا باور کردين؟

Tuesday, June 18, 2002

اولين شماره روزنامه اعتماد ديروز (‌دوشنبه) سرو کله اش در کيوسک روزنامه فروشيها پيدا شد.
روزنامه ۱۶ صفحه اي تمام رنگي به سردبيري الياس حضرتي.
الان کمي بيش از دو سال از توقيف فله اي مطبوعات ميگذرد و در اين مدت ظاهرا دادگاههاي ما موفق شده اند مطالب مطبوعات را ساماني بدهند!
روزنامه هايي که دوست دارند متفاوت باشند کمتر از صد شماره انتشار را تجربه ميکنند مثل بنيان يا دوران امروز.
البته وضع از زمان هيتلر خيلي بهتر است که عقيده داشت تنها يک روزنامه براي نجات مردم از سردرگمي کافي است اينجا شصت تا روزنامه داريم همه يک شکل.
هنوز زود است در مورد اين روزنامه قضاوت شود اما از شماره اول ميتوان حدس زد يک کبريت بي خطر ديگر براي ژست دمکراسي مطبوعاتي گرفتن به بازار عرضه شد. حالا از اين روزنامه ها زياد شدند نوروز و همبستگي با دو دادگاه که به تازگي درموردشان برگزار شد ياد گرفتند در همان چهارچوبي حرکت کنند که همه روزنامه ها بايد حرکت ميکنند.
ديگر از نو آوري در روزنامه ها خبري نيست خبر جنجالي که مساوي است با مرگ يک روزنامه مگر اينکه مثل حيات نو خبر کشف شهرک آدم کوچولو را پخش کنند.
الياس حضرتي در سخن مدير مسئول اولين شماره روزنامه معتقد است که جبهه دوم خرداد مانند تيم پرستاره اي است که يک سرمربي مناسب ندارد و تواناييهايش در طول اين سالها به هرز رفته است. و شرايط را با پيروزي مالزييهاي پابرهنه بر ارتش مسلح پرتغال مقايسه ميکند که وقتي از ماهاتير محمد علت پيروزي را پرسيدند پاسخ داد سربازان مالزي يک فرمانده داشتند و هزاران سرباز ولي در مقابل لشگر پرتغال پر از ژنرالهاي بزرگ بود.

Sunday, June 16, 2002

فيلم اتاق وحشت را ديدم. با زيرنويس انگليسي.
نويسنده هاي زيادي هستند که سوژه بعضي از رمانهايشان را از داستان کوتاه گرفته اند.
در حقيقت با کش دادن يک داستان کوتاه آنرا تبديل به رمان ميکنند. بهترين نمونه بانوي درياچه اثر ريموند کارور که البته اين کتاب در حالت داستان کوتاه بسيار ناقص بود.
اين کار بالفنسه نبايد بد باشد در جلسه اي در حضور هوشنگ گلشيري به نويسنده تازه کاري پيشنهاد داد که داستان کوتاهي را که به تازگي خوانده بود با پرورش شخصيتها و فضاسازي کامل کند حتي اگر داستان کوتاه به رمان تبديل شود.
حالا فيلم اتاق وحشت عکس همين نظر را به ياد من آورد. حشو و زوايد اين فيلم بسيار زياد است و اصولا داستان فيلم براي يک فيلم سينمايي زيادي کوتاه است و فيلمساز با بستن آب به داستان ضعيف آن زمان فيلم را کش دار کرده است
پيش شرطهاي اوليه داستان دست نويسنده را براي گسترش منطقي قصه آن ميبندد. اتاقي که به هيچ عنوان نميتوان در آن رخنه کرد. خب در اين حالت افزايش تعداد دزدان کمکي به طولاني شدن زمان داستان نميکند. حتي حمله ماموران خبره پليس زماني که دزدان داخل اتاق شدند باز هم گرهي در کار درست نميکند. قواعد داستان را از ابتدا ريخته اند اتاق تماما فولادي است تلفن قطع است و همه جاي خانه با دوربين مدار بسته تحت کنترل است. فيلمساز براي کش دادن زمان فيلم ناچار است راههاي ديگري را امتحان کند.
آن صحنه گاز بستن به اتاق وحشت و آن صحنه طولاني و کشدار استفاده از فندک براي ترکاندن گاز کاملا بي منطق است.( در شرايط طبيعي جودي فاستر بايد دچار سوختگي شديد حداقل در قسمت بازو ميشد) صحنه حضور پدر و کتک خوري وي اگر کاملا از فيلم حذف شود هيچ تاثيري در روند داستان ندارد.(‌حضور او منطق داستان را خراب ميکند که چطور مردي که پشت تلفن ميشنود سه دزد به زن و فرزندش حمله کرده اند تنها و بدون اسلحه داخل خانه ميشود- چرا پليس که قاعدتا بايد بسيار سريع تر از پدر به خانه ميرسيدند آخر داستان سر ميرسند- عوض کردن لباس پدر با يکي از دزدان و باقي قضايا به قدر کافي بي منطق هستند که نياز به شرح در اينجا ندارند.
صحنه گريز زن براي براي برداشتن موبايل با آن اسلوموشون طولاني و بد مباحثه جودي فاستر با پليس برداشتن دارو از يخچال و .... همه تنها در جهت بستن آب به يک داستان کم مايه و تبديل آن به فيلم بلند است.
فينچر را با فيلمهاي بازي-بيگانه۳ -هفت و فايت کلاب ميشناسيم.
ويژگي بارز تمام اين فيلمها وجه سرگرم کننده آن است و پايان عافلگير کننده به سبک داستانهاي کوتاه او هنري.
نميتوان از فيلمهاي اين فيلمساز بيشتر از سرگرمي انتظار داشت اما ميتوان انتظار داشت که ارائه همين سرگرمي با بعضي اصول حرفه اي سازگار باشد.
بي منطقي داستان فيلم در کارهاي فينچر تازگي ندارد نگاه کنيد به فيلم هفت و فرار فيلمساز از شکافتن شخصيت قاتل(‌حتي اگر اين شخصيت ديوانه بود بايد انگيزه و دلايل اين رفتار شکافته ميشد)- بازي و يک سري اتفاقاتي که تنها دليل پذيرش منطق ضعيف آن از سوي تماشاگر ساخت حرفه اي آن است.
ديدن فيلم سرگرم کننده اينهمه مته به خشخاش گذاشتن ندارد اما بعضي وقتها بعضي اسمها زيادي بزرگ ميشوند و انتظار تماشاگر را بالا ميبرند.

Saturday, June 15, 2002

اگه يه وقتهايي دلتون ميگيره يه کتاب چاپ شده که براي وقتهايي که دمغيد چکار کنيد دلتون باز شه.
نويسنده! کتاب آقاي برادلي ترور گريو استراليايي است و در حقيقت اين کتاب فقط مجموع عکسهاي ديدني در حالتهاي مختلف از حيوانات مختلف است است. تقريبا تمام عکسها شکار لحظات است(‌اگر ساختگي نباشد)
نوشته هاي زير عکسها را فراموش کنيد کيفيت عکسها خيلي بالاتر از نوشته هاست.
قطع کتاب جيبي است و بيشتر به اندازه يک کاشي مربع شکل حمام است! کتاب در عرض يک سال(۱۳۸۰) سه بار چاپ شده است.
اگر قصد خريد اين کتاب را داشتيد حواستان باشد مبلغ ۲۲ ريال پول خرد همراه داشته باشيد. قيمت کتاب هست ۲۲۲۲۲ ريال

Thursday, June 13, 2002

انشارات آگاه امسال براي نمايشگاه چندان كار جديدي ارائه نكرده بود و اكنون بعد از يك ماه كتابهاي جديدش را ارائه كرد.
اگر شبي از شبهاي زمستان مسافري كتابي كه چاپ اولش سال 1369 ارائه شده بود و در اين مدت عليرغم متقاضيان زيادي كه داشت به هزار دليل چاپ نشده بود. (دوره درخشان لاريجاني و مير سليم اين كتاب مشكل مميزي داشت) كتاب حروفچيني جديد شده است و ظاهرا ويراسته جديدي نسبت به چاپ قديم انجام گرفته است.
كتاب سر هيدرا اثر كارلوس فوئنتس هم به ترجمه كاوه مير عباسي منتشر شد اين اولين كتاب أز اين نويسنده است كه از زبان اصلي ( اسپانيولي) ترجمه شده است.
از همين نويسنده اواخر سال گذشته ترجمه كتاب پوست انداختن به قلم عبدالله كوثري ترجمه شده بود و خويشاوندان دور هم از اين نويسنده توسط نشر نيلوفر به نمايشگاه كتاب رسيد.
كتاب بعدي مرگ در آند اثر ماريا بارگاس يوسا است به ترجمه عبدالله كوثري
و كتاب پاره كوچك اثر خانم سهيلا بسكي كه اميدوارم كار بدي نباشد.
اين انتشاراتي كتابي در مورد بن لادن هم چاپ كرده است به قلم شارل بريزار به نام بن لادن حقيقت ممنوع
اگر به سراغ اين انتشاراتي در خيابان انقلاب رفتيد كتاب اتوبيوگرافي اليس ب تكلاس را فراموش نكنيد. به قيمت عجيب اين كتاب نگاه نكنيد. نشر آگاه عادت ندارد قيمتها را عوض كند. و مطمئن باشيد حتي با قيمت خيلي ارزان هم ميتوان كتاب خيلي خوبي خريد.
اين تنها كتابي از گرترود استاين است كه به فارسي ترجمه شده است و متاسفانه به دليل انتشار بد هنگام و طراحي نه چندان زيباي جلد و اسم نه چندان جالب در بين كتابخوانان مهجور ماند





Tuesday, June 11, 2002

خانم ژيلا بني يعقوب از نويسندهاي مطبوعات دوم خرداديه که در زمان حيات اين مطبوعات گزارشات اجتماعي جالبي تهيه ميکرد. چهار روزنامه توقيف شده خرداد, آزاد, صبح امروز و آفتاب امروز از روزنامه هايي بودند که ايشان با آن کار ميکردند.
نشر روزنگار کتابي از خاطرات ايشان از دوران کار در مطبوعات دوم خردادي منتشر کرده است به اسم روزنامه نگاران غصه ميخورند و پير ميشوند. چاپ ۱۳۸۰
کتاب شامل ۱۵ فصل است و قرار است جلد دوم و سومي هم در کار باشد.
به جز خاطرات نويسنده از دوران کار در مطبوعات در سالهاي ۷۸ و ۷۹ که قسمت اعظم کتاب را تشکيل ميدهد چند فصل هم گريزي به مسائل ديگر داشته است دو مصاحبه خواندني با نيک آهنگ کوثر و اردشير رستمي (‌کاريکاتوريست سابق کيهان) فصلي درباره اولين روزهاي روزنامه بهار و ....
کتاب با قلمي ساده و شيوا نوشته شده و هر فصل به طور مجزا يک گزارش کامل است و خيلي هم خواندني

Sunday, June 09, 2002

آقاي گنجي زماني که هنوز دست به افشاگري در مورد قتلهاي زنجيره اي نزده بود هر از گاهي در مجله کيان مقاله مينوشت. ايشان ۳۰ خرداد ۷۶ در جلسه انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شيراز در مورد فاشيست يک سخنراني کردند که باعث شد سه ماه در زندان بگذراند و يک سال حبس تعليقي در پرونده قضايي خود ببيند.
متن مقاله اولين فاشيست شيطان است در شماره ۳۹ مجله کيان چاپ شد که بعدها به صورت کتاب هم به چاپ رسيد.
گنجي در اين مقاله به بررسي ويژگي فاشيست ميپردازد و اشاره ميکند که فاشيست در ابتداي شکل گيري به سختي شناخته ميشود و در حقيقت شکل عوض ميکند.
ايشان به زمان شکل گيري فاشيست در ايتاليا اشاره ميکنند که حتي چپهاي ايتاليا موسو ليني را از خود ميپنداشتند
.
در اينجا يک نکته هم وجود داشت و آن اينکه جنبش فاشيستي هنگامي که در مغرب زمين در حال شکل گيري بود بسيار از متفکرين از درک اين پديده عاجز شدند و امروز ادعاي
من
اين است که در جامعه خودمان هم جنبش فاشيستي چندين سال است که در حال شکل گيري است و .....
نظريه خانم هانا آرنت در تحليل پديده فاشيسم اينگونه تشريح ميشود که براي ايجاد ارعاب اقدام به کشتين شخصيت حقوقي اخلاقي و فرديت انسان ميکنند در سه مرحله ميکنند.
براي مثال در هنگام کشتن شخصيت حقوقي قانون همه را يکسان تحت پوشش قرار نميدهد و وقتي به شخصي ظلمي شد و بخواهند از حقوق مدني خود استفاده بکنند نميتوانند از حقوق خودشان استفاده کنند. فرضا وقتي در خيابان راه ميرويد يک نفر با چاقو شما را ميزند ميرويد به قوه قضاييه شکايت ميکنيد نه تنها به شکايت شما رسيدگي نميکند بلکه به شما تهمت جاسوسي ميزنند و به هر جا شکايت کنيد رسيدگي نميشود و ....
من نميخواهم تمام اين مقاله را اينجا بنويسم. همينقدر نوشتم کافي است. اين موضوع هم هيچ ربطي
به آقايي به نام وحيد صادقي ندارد که خودش خودش را شکنجه کرده است و بازويش را با اسيد سوزانده است و پشت خودش با تيغ و خرج مهمات گلوله بريده و سوزانده است و روي ران خودش زخم عميقي درست کرده است که در بيمارستان بستري شده است و حالا که شکايت کرده است معلوم شده است جاسوس غرب است و دستگير شده است.

Saturday, June 08, 2002

فريدون عمو زاده خليلي را اول بار با مجله آفتابگردان شناختيم. اين مجله که به صورت ضميمه هفتگي پنجشنبه هاي روزنامه همهشري منتشر ميشد بعدها تبديل به يک روزنامه خاص کودکان شد. اگر يادتان باشد قرار بود يه جورايي با سوبسيد شهرداري يک چاپخانه مجهز براي اين مجله وارد شود که از راه درآمد اين چاپخانه ضررهاي اين مجله پر شود که بعدها با مچ گيري کيهان و رسالت اين کار معوق ماند و در کوران انتخابات چون اين روزنامه به طور ضمني از آقاي خاتمي حمايت ميکرد بدون توجه به هزاران کودک و نوجواني که به اين روزنامه عادت کرده بودند بسته شد. دليل اصلي بسته شدن اين روزنامه البته اين بود که دوست نداشتند تنها روزنامه خاص کودکان و نوجوانان در دنيا حامي آقاي خاتمي باشد.
آقاي عموزاده خليلي به سرعت امتياز مجله اي به اسم آفتاب امروز را گرفت. اين مجله به صورت هفته نامه چند شماره چاپ شد و کارش نگرفت. تا اينکه بعدها به صورت اولين روزنامه اصلاح طلبي که عصرها چاپ ميشد در آمد و بعدها آقاي عموزاده خليلي امتياز اين روزنامه را واگذار کرد و سر آخر هم جزو دهها روزنامه اي که سال ۷۹ يکشبه توقيف و بسته شد.
آقاي عموزاده خليلي در اين مدت همواره با کودکان و نوجوانان بوده است. فعاليت جديد اين آقا هم اکنون به صورت هفته نامه ۴۰ چراغ در دسترس است.
اين مجله خاص نوجوانان است با مطالب نه چندان سنگين و نه چندان جلف خاص اين گروه سني. شماره دوم اين مجله اکنون در کنار من است. مصاحبه اي خواندني با قوچاني که پيشاپيش از اينکه اين يکي مطلب مجله کمي سنگين شده است عذر خواهي کرده اند!
يک مصاحبه ديگر با منيژه حکمت و پگاه آهنگراني (‌مادر و دختر)‌ مقاله اي در مورد چت در اينترنت که البته از دريدگي کلامي که در اين اتاقها ميبينيم در اين مقاله خبري نيست
موسيقي ايران و جهان و فوتبال و ...

Thursday, June 06, 2002

من در اين وبلاگ ديگه در مورد کتابهاي توقيفي چيزي نخواهم نوشت.
اينقدر آمارشان در حال بالا رفتن است که فرقي به حال من و شما نميکند از اين آمار با خبر شويد.
اما حيرت من وقتي زياد شد که فهميدم وزارت ارشاد که اجازه چاپ و پخش کتاب عصاي موسي يا درمان بيماري غلو را صادر کرده بود چهار ماه بعد از پخش کتاب دستور توقيف آنرا صادر کرد.
اگر قيمت يک کتاب با تيراژ دو هزار جلدي دو هزار تومن باشد کمي بيشتر از دو و نيم ميليون تومن هزينه چاپ و پخش اين کتاب خواهد شد برگشت اين هزينه براي ناشر در خيلي از موارد نزديک دو سال طول خواهد کشيد. کتابهايي داريم که بعد از هشت سال هم هنوز در انبار ناشران موجود است. و اين يعني رکود سرمايه.
تاکنون اگر کسي از روي عشق و علاقه کار نشر کتاب را دنبال ميکرد لااقل يک حاشيه امنيتي براي اين اشخاص وجود داشت که به نظر ميايد اين امنيت در حال از بين رفتن است.
مطمئنا هيچکس هزينه کتابي را که وزارت ارشاد خودش مجوز پخش داده داده است و حال بازداشت شده است را پس نخواهد داد.
اين بازداشت شدن کتابها هم موضوع جالبي است. زنداني را تصور کنيد که در آن پر از کتابهاي رنگارنگ توقيفي است که حتي کسي نبايد با آنها قرار ملاقات داشته باشد.
بدبختي اينجاست که کتابها را زنداني نميکنند اعدام ميکنند.

Monday, June 03, 2002

از بين دست اندرکاران سينما که از قديم ميشناختيم و بعد از انقلاب فعاليتشون ممنوع شد يکي از بي استعدادترين آنها ايرج قادري است.
در کارنامه هر يک از اين خيل بازنشستگان اجباري ميتوانيد حداقل يک فيلم قابل اعتنا پيدا کنيد. حتي بيک ايمانوردي فيلمي داشت به اسم واسطه ها که به هر حال ارزش يکبار ديدن را دارد اما در پرونده سينمايي اين اقا چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب حتي يک فيلم خوب هم نميتوان پيدا کرد .
ايرج قادري به هر ترتيبي بود توانست مجوز فيلمسازيش را چند سال پيش بگيرد. اين مجوز در شرايطي به ايشان اهدا ميشد که سالها بود امکان فيلم سازي از بهرام بيضايي سلب شده بود و در حالي که فريدون گله هنوز در ايران به سر ميبرد و در حسرت مجوزي براي فيلمسازي.
آخرين شماره مجله تماشاگران مصاحبه اي از آقاي ايرج قادري مربوط به دهه پنجاه و از مجله ستاره سينما چاپ کرده است بخشهايي از اين مصاحبه خيلي خواندني است
شما هم بخوانيد.

-.....تقوايي را سپس به سينما مياوردند امکانات در اختيارش ميگذارند و کتاب شناخته شده ي دايي جان ناپلئون را هم به او ميدهند و او سريال سراپا مزخرفي به نام دايي جان ناپلئون ميسازد که اگر صحنه هاي ......... در اينباره و هايهوي نقشينه و فني زاده را از آن حذف ميکرديد موفقيتي به دست نمياورد.

-.......مجبورم بگويم که در سينماي اينطرفيمان من خيلي سرم ميشود. اين خودستايي است اما من دوربين را ميجوم! چون بر آن تسلط دارم. فيلمسازي معمولي سينماي ايران براي من خيلي کوچک است. دلم ميخواهد امکانات در اختيارم باشد تا از دوربين من حرکات جهاني ببينيد.

-....... اسمش را ميگذارند موفقيت سينماي ايران در خارج. آقاي محمد زرين دست که ادعاي ساختن فيلم جهاني دارد يک سينماي فکسني را در نيويورک اجاره ميکند تا يکروز فيلمش را در آنجا نمايش دهد. آنوقت ميگويد که فيلم من موفقيت جهاني بدست آورده است اينها را من ديدم. آقاي زرين دست بعدا ميايد ميگويد که من با جک پالانس بارابارا فلان و يول برينر مذاکره کرده ام و آنها گفته اند در فيلم آينده ات بازي ميکنيم. مطبوعات هم مينويسند و شهرت کاذب براي او و امثال او درست ميکنند. اصلا همين الان من يک خبر درباره ي خودم به شما ميدهم تا بنويسيد يول برينر يک نامه براي من فرستاده و نوشته که نوکرتم!.......

Sunday, June 02, 2002

اين دو سه سال گذشته در طول بيست و دو ساله اخير از هر نظر وضع کتاب در ايران عالي بود. درست است که اکثر ناشران از وضع تيراژ کم کتاب که در طي سالها بين ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ ثابت مانده است شکايت ميکنند اما از ياد نبريم که تعداد عناوين کتابهاي منتشره در اين سه سال به مقدار زيادي افزايش پيدا کرده است و همينطور تيراژ کل کتابهاي منتشره در طول سال. بگذريم که وزارت ارشاد هم مثل تمام وزارتخانه ها براي آمار سازي کتابهاي کمک درسي را که نه تنها سودي به حال کتابخوانان اين مملکت ندارد بلکه مضر هم هست را جزو تيراژ نهايي کتابهاي منتشره در طول سال محاسبه ميکنند.
کتابهاي منتشره از سوي ناشراني چون نشر ني- مرکز- نيلوفر- و طرح نو هر يک به تنهايي براي پر کردن اوقات يک کتابخوان حرفه اي کافي است. کيفيت ترجمه ها بسيار بالاتر از قبل شده است و تنوع عناوين کتب منتشره عالي است. در زمينه فرهنگ و دائره العمارف کتابهاي خوبي منتشر شده که بايد سالها قبل اين کار انجام ميشد. از فرهنگهاي تخصصي که توسط نشر فرهنگ معاصر منتشر ميشود تا دائرالعمارف ويژه کودکان منتشره توسط نشر ني.
اين مقايسه البته فقط با آمار کتب منتشره در همين کشور انجام ميشود. و نه با آمار کتابهاي منتشره در کشورهاي اروپايي. اگر بخواهيم آمار کتابهاي منتشره با ايران را با فقيرترين کشور اروپايي مثل پرتغال مقايسه کنيم نتيجه تاسف آور است.
اما امروز روزنامه نوروز خبر از بازجويي هشت ساعته آقاي صيادي مدير اداره کتاب وزارت ارشاد داد.
هشت ساعت بازجويي براي مجوز انتشار کتابهايي که از نظر وزارت ارشاد باعث انحراف مردم از راه راست نميشود و از نظر قاضي دادگاه مردم را منحرف ميکند.
اين که سليقه وزارت ارشاد در انتخاب کتابها به مذاق بعضيها خوش نميايد البته هيچ ربطي به منحرف شدن مردم ندارد و مشکلات سياسي باعث اين نوع برخوردها ميشود.
کمترين حاصل اين برخورد سخت گيري مجدد در قسمت مجوز انتشار کتاب خواهد بود.
سردبير مجله شلمچه در دوران درخشان وزارت مير سليم افاضه نموده بودند که سينماي ما از فساد نجات پيدا کرده است ولي هنوز در بخش مطبوعات آدمهاي فاسد فعاليت ميکنند. انگار بايد منتظر دوران درخشاني مثل دوران آقاي ميرسليم از مجراهاي ديگر باشيم.


Saturday, June 01, 2002

ما نه در توسعه اقتصادي و نه در توسعه سياسي بلکه در توسعه معنوي سر آمد جهان هستيم.
راديو صداي ج اا ساعت هفت و چهل و پنج يازدهم خرداد ماه
البته ما خداي نکرده کسي رو متهم به گنده گويي و اغراق نميکنيم اما وقتي با خبر ميشويم که دليل اصلي دستگيري خرداديان رقاص نه چندان هنرمند لوس آنجلس نشين ازدحام مردمي بوده که در اصفهان ايشان را شناخته اند و خواستار امضا و عکس از ايشان شده اند تا حدي که نيروي انتظامي مجبور به دخالت شده بود و در بازگشت از همان سفر در فرودگاه تهران دستگير شد بيشتر به معني حرفهاي اين آقاي محترم پي ميبريم.