Sunday, June 13, 2004

اگر به کتاب‌هاي رايانه‌اي علاقه داريد حتما به اين سايت يک سر بزنيد

Tuesday, June 08, 2004

چاپ نوشته من در مورد زمين لرزه در روزنامه شرق شنبه گذشته، باعث شد که آقاي بهزاد کشميري پور در وبسايت خودشان و همچنين در خبرنامه گويا شوخي نامه‌اي در مورد اين مقاله بنويسد. گويا حس شوخي ( هر کار ميکنم نميتوانم نوشته ايشان را طنز بنامم) گل کرده بود و جمله به جمله بعضي از بخشهاي نوشته را انتخاب کردند و چيزي در مورد آن نوشته‌اند.
من اهل مجادله قلمي نيستم. چرا که ميدانم خواه ناخواه به فحاشي ميکشد. اما به نظرم آمد چند جمله در مورد نوشته آقاي کشميري پور بنويسم.
1-اين نوشته اول بار در وبلاگ من حدود دو سال قبل نوشته شده بود. لحن آن کاملا مناسب فضاي وبلاگ است مخاطب من در آن زمان دوستاني بودند که کامپيوتر داشتند و به اينترنت دسترسي داشتند و ميتوانستند وبلاگ مرا بخوانند. روزنامه شرق نوشته را بدون اينکه به من اطلاع بدهد با حذف بعضي قسمتها در روزنامه چاپ کرد. اطمينان دارم اگر قرار بود نوشته را باز نويسي کنم تغييراتي در آن ميدادم.‌ منظورم تغيير در لحن نيمه جدي آن نيست، منظورم به قول آقاي کشميري پور نوشته جامع تري است که به درد همه اقشار بخورد.
2- از بين ايراداتي که آقاي کشميري به نوشته گرفته‌اند بسياري ارزش مطرح شدن در اينجا را ندارد اما در مورد مدت زمين لرزه که ايشان ادعا کرده‌اند زمين لرزه بم دوازده ثانيه طول کشيد کمي برايم عجيب است. اگر زمين لرزه بم دوازده ثانيه طول ميکشيد مطمئنا ميزان خرابي و تلفات به اين حجم نمي‌شد. آقاي عندليبي مدير کل زمين شناسي جنوب کشور در مصاحبه با ايرنا مدت اين زمين لرزه را يک دقيقه عنوان کرده اند و دليل اصلي ويراني گسترده بم را مدت طولاني آن دانسته‌اند. البته مطمئنا هر چه ازکانون زمين لرزه دور شويم مدت و شدت اين لرزش کمتر ميشود شايد منظور آقاي کشميري پور يکي از روستاهاي اطراف بم بوده است.
3- آقاي کشميري پور در بيشتر مواردکاملا شبيه به دولت جمهوري اسلامي فکر ميکنند. ايشان ادعا ميکنند راهنماي عملي زنده ماندن عملا غير عملي است چون:
می‌توان نتیجه گرفت که در سراسر این شهر چند میلیونی کمتر بنایی است که در مقابل زلزله مقاوم باشد!
با منطق ايشان گويا بهتر است در همان مکاني که هستيد باقي بمانيد و حتي ميتوانيد مثل شهردار محترم دست به دامان دعا شويد تا زلزله نيايد. هر کار بخواهيد بکنيد به جز اينکه به فکر مقاوم سازي و يا تعويض ساختمان محل اقامت خود باشيد.
4- آقاي کشميري پور ايراد گرفته اند که ماشين ندارند و اين راهنما به دردشان نميخورد و مردم ميز آرايش ندارند و کوله پشتي کودکان ندارند و کوهنورد هم نيستند و ... پاسخي بر اين ايراداتشان ندارم. مطمئنا خواننده به قدر کافي عاقل هست.
5- من در مورد دزدي از منازل که پس از هر زلزله‌اي اجتناب ناپذير است مبنا را شرافت ملت ايران قرار دادم. ايشان گويا به شرافت دزدان بيشتر اعتقاد دارند که نگران راهنماي عملي دزدي براي اين قشر هم هستند.
6- آقاي کشميري پور وقتي از بناهاي سست تهران و عدم آموزش همگاني توسط دولت ايراد ميگيرند لحن نوشته‌اشان به گونه‌اي است که گويا گناه نالايقي دولت جمهوري اسلامي متوجه اين جانب است.
7- تضاد موجود در مقاله آقاي کشميري پور برايم عجيب است. از طرفي معتقدند که در مورد مسائل جدي جدي حرف بزنيم آنوقت خودشان مقاله‌اشان را با چاشني شوخي همراه کرده‌اند. ( در سايت اين آقا مقاله در بخش طنز آورده شده است) البته شايد طبيعي باشد براي کسي که سالهاست در سوئد زندگي ميکند دلشان براي سوز و گداز و اشک و گريه تنگ شده باشد و مايل باشند هر خط نوشته اشک خواننده را در بياورد. من در ايران زندگي ميکنم و نه ماه از سال را عذادار هستم و زياد ميل ندارم در وبلاگ خصوصي خودم اين گونه بنويسم. ضمن اينکه با ايشان موافقم که زلزله اصولا شوخي بردار نيست. البته برداشتها کاملا متفاوت است. دي ماه گذشته که اين راهنما در خبرنامه گويا( با اسم شخص ديگري) منتشر شد خانمي در وبلاگم فحشم داد که با اين نوشته خواب خوش را برما حرام کرده اي.
ديکته ننوشته غلط ندارد.

Monday, June 07, 2004

تصويب قانون جديد جهت برخورد با وبلاگها و وبسايتها براي کساني که دست اندر کارند جاي سئوال زياد باقي گذاشته است.
آقايان قانونگذار احتمالا خوب ميدانند که بيش از هشتاد در صد وبلاگها خواننده اي کمتر از چهارصد نفر در روز دارند که درصد زيادي از اين افراد اصولا در ايران زندگي نميکنند. لازم است تبصره اي به قانون اضافه بکنند که تشويش اذهان عمومي هموطنان عزيز ساکن بلاد غرب هم شامل اين قانون ميشود. از طرفي هيچ کس براي مطالعه صفحات وبلاگ دعوتنامه براي اشخاص نفرستاده است. هر کس به ميل خود به وبلاگ يا وبسايتي وارد ميشود و اگر مايل بود مرتب سر ميزند و اگر نه که عطا را به لقا ميبخشد. اين وسط نقش قوه قضاييه چيست؟ براي افراد تعيين تکليف ميکند که حضور در فلان وبلاگ باعث تشويش اذهانش شده است؟
براي وبلاگي مثل وبلاگ من که در بهترين حالت فقط 100-120 نفر خواننده دارد حالا گيريم مطلبي نوشتم که اذهان پنجاه درصد از خوانندگان را به هم ريخت، جزايش سه الي شش ماه زندان است؟ براي تشويش ذهن 50-60 نفر؟

Tuesday, June 01, 2004

اين مسئله پيشگويي زلزله عليرغم ظاهر علمي و دقيقي که دارد هنوز چند جاي سئوال براي من باقي گذاشته است.
ميتوانيد کل مطلب و دلايل علمي اين نوع پيشگويي را از اينجا بخوانيد.
آقاي شو در وب سايتشان از مردم خواسته که براي کمک به ادامه تحقيقاتشان پول به ايشان بدهند. کرديت کارت هم قبول است.
در آخرين يادداشتي که ديروز نوشته اند مثال زده اند که هر سر آشپزي با هر ميزان مهارت بدون مواد اوليه نميتواند آشپزي کند ( ظاهرا يک ضرب المثل چيني است) و از ايرانيان خواسته به او پول برسانند که بتواند هزينه نقشه هاي ماهواره اي را بپردازد.
مسئله اينجاست که ايشان که پروفسور دانشگاه در کاليفرنيا هستند و تاکنون 34 مورد پيشگويي کرده اند که بيش از شصت درصدش درست از آب در آمده است به راحتي ميتوانند کساني را پيدا کنند که سرمايه مورد نياز را براي ادامه کارش در اختيارش قرار دهند.
شرکتهاي عظيمي که قصد سرمايه گذاري در منطقه اي را دارند دولتهايي که ميخواهند تا حد ممکن از خسارت جلوگيري کنند از آن جمله هستند. ايشان گويا استاد دانشگاه بودند و دانشگاههاي غربي سالهاست با اين گونه شرکتها براي تحقيقات همکاري ميکنند.
جمع آوري يک دلار يک دلار از طريق کرديت کارت و بعد هم آن نامه اعتراض آميز که گويا نيش قلمش متوجه ايرانيان است که هنوز در نظر غربيان جزو کشورهاي پولدار نفتي هستيم و حاضر نيستيم به اين آقا چند دلار کمک کنيم که جانمان را نجات دهد همچين کمي در شان يک استاد دانشگاه نيست
نوشته آخرش را بخوانيد: