Saturday, February 28, 2004

کتاب خواب گران اثر ريموند چندلر بالاخره منتشر شد. اگر اشتباه نکنم قرار بود ناشر اين کتاب نشر مرکز باشد که به هر دليل اين اثر را چاپ نکرد و هم اکنون پشت جلد کتاب نام کتاب ايران به چشم ميخورد.
مترجم اثر، قاسم هاشمی نژاد است. نويسنده کتاب فيل در تاريکی که بسيار اين اثر را اولين و تنها اثر پليسی ايرانی (‌به مفهوم کلاسيک) ميشناسند. عنوانی که هنوز برايشان صادق است.
آقای قاسم هاشمی نژاد بعدها در دهه هفتاد کتاب ديگری منتشر کرد و همزمان با انتشار روزنامه جامعه تبليغی در اين روزنامه چاپ شد که خبر از انتشار کتاب جديد ايشان ميداد که هرگز کسی اين کتاب آخری را در کتابفروشيها رويت نکرد.
ظاهرا آقای هاشمی نژاد جهت انتخاب کلمات معادل در ترجمه اثر وسواس بسياری به خرج داده اند و حاصل کتابی است که بر خلاف ديگر آثار ترجمه شده از اين نويسنده خواندنش کمی سخت است.
دوبار پاراگراف اول اين کتاب را خواندم و به اين نتيجه رسيدم که در تعطيلات آينده کتاب سختی را برای مطالعه انتخاب کرده ام..
چندلر نويسنده ای است که بسيار عاميانه مينويسد و سه مترجم قبلی که آثار بانوی درياچه و خداحافظی طولانی و خواهر کوچيکه را ترجمه کرده اند به خوبی توانسته بودند از پس انتقال لحن بربيايند. ( آقای فصيح کتاب خوبی ترجمه کرده اند فقط به خود اجازه داده اند از انتهای هر پاراگراف چند جمله را حذف کنند)
اجازه بدهيد در مورد ترجمه اين اثر بيش از اين قضاوت نکنم پاراگراف اول کتاب را با هم بخوانيم.
طرف يازده صبح بود؛ اواسط اکتبر؛ با خورشيدی که نميدرخشيد و نشانی از باران تند خيس در صفای کوهپايه. کت شلوار نيلا بيم تنم بود؛‌ با پيرهن آبی سير؛ کراوات و دستمالکی در جيب سينه؛ پام کفش هشت ترک مشکی و جوراب مشکی پشمی با خامه دوزی آبی سير روی ساقهاش. شسته رفته بودم؛‌ تر و تميز؛‌ريش زده و هشيار؛ و ککم نميگزيد چه کسی اطلاع داشت. انگ همان چيزی بودم که کاراگاه خصوصی خوش سر و پز بايد باشد. آمده بودم سر وقت چهار ميليون دلار.

ظاهرا مترجم چندان اعتقادی به جدا کردن کلمات از هم ندارد از اين رو کلمات
نيلابی – راهپله- هفتير- يبارکی- همينجوريهاست و کلمات فراوانی از اين دست در ترجمه به چشم ميخورد.

Tuesday, February 24, 2004

بالاخره کتاب دن آرام به ترجمه احمد شاملو منتشر شد. ترجمه مجدد از اثری که نزديک سه دهه از اولين ترجمه اش ميگذرد؛ اما همچنان ترجمه ای معتبر محسوب ميشود؛ بايد هم اسم شخصی مثل احمد شاملو را روی جلد داشته باشد.
ناشر کتاب انتشار مازيار است و بيش از پنج سال است که اين کتاب در نوبت چاپ مانده است. ظاهرا دليل اصلی اين تاخير بعضی قسمتهای کتاب بود که جز در ذهن يک بيمار نمیتواند اروتيک تلقی شود. نشر مازيار البته با چاپ مثله شده کتاب دکامرون نشان داد که اعتقاد چندانی به حفظ ماهيت اثر ندارد.
من اين کتاب را هنوز نخوانده ام اما اميدوارم بدون حذف حتی يک واو منتشر شده باشد.
طرح جلد کتاب بسيار زيبا کار شده است و سرتاسر کتاب چندين تابلوی زيبا روی کاغذ گلاسه مرتبط با داستان دارد. پشت جلد کتاب ناشر محترم معرفی کاملی از اثر انجام داده است و اين خبر را هم اضافه کرده است که با توجه به تحقيقات متخصصان روی شيوه نگارش اين کتاب و کتابهای ديگر نويسنده هم اکنون ثابت شده است که نويسنده دن آرام آقای شولوخف دوست داشتنی است.
دن آرام کتابی است بسيار خواندنی. حتی اگر يکبار با ترجمه به آذين آنرا خوانده باشيد. اما دقت کنيد اگر کتابهای زمين نو آباد و گرداب از اين نويسنده را نخوانده ايد زياد چيزی از دست نداده ايد.
اين کتاب در دو جلد به قيمت هيجده هزار تومن چند روز قبل منتشر شد.



**موخره: اوايل دهه هفتاد ترجمه ديگری از اين کتاب به قلم شخصی به اسم منوچهر بيگدلی خمسه منتشر شده بود.

Sunday, February 22, 2004

درباره صد کتاب خواندی 4-
بالزاک را پايه گذار سبک رئاليست ميشناسند. وي هم عصر نويسندگاني بود که سبک رمانتيسيسم را به اوج رسانده بودند. ويکتور هوگو و الکساندر دوما
اما حقيقت اين است که با معيارهاي فعلي بالزاک بيشتر نويسنده اي رمانتيسيسم است يا حداقل سبکي بين اين دو سبک.
بالزاک در سال ۱۸۳۳ به اين فکر افتاد که آثارش را در مجموعه اي به نام کمدي انساني جمع آوري کند و اين مجموعه دورنمايي است از زندگي اجتماعي فرانسه از زمان انقلاب تا اواخر دوران سلطنت لويي فيليپ. تعداد کتابهايي که نام آنها در اين مجموعه آمده است بسيار زياد است و خواننده را در حيرت فرو ميبرد. بالزاک بسيار پر کار بود و غالب آثارش را بلافاصله بعد از نگارش به دست چاپ ميسپرد و بعد از حروفچيني به تصحيح اثر ميپراخت. بزرگترين ايرادي که بر وي گرفته ميشود از نثر ضعيف اوست و داستان غلطهاي املايي او هم که مشهور است.
وي در يک دوران به طور متوسط سالي دو هزار صفحه مطلب نوشت.
کتاب بابا گوريو جزيي از مجموعه کمدي انساني بالزاک است که در مدت چهل روز نوشته شده است وي براي استراحت به قصر ساشه در اطراف شهر تور رفته بود و ظاهرا زيبايي مناظر اطراف شهر آنچنان او را به شوق مياورد که تا نگارش کامل رمان از اتاقش خارج نميشود و به جز قهوه غذايي نمي آشامد و جز زماني که از فرط خستگي بي هوش ميشود استراحت نميکند. بار اول در مجله پاريس منتشر شد و سال ۱۸۳۵ به صورت کتابي مستقل انتشار يافت.
در مورد اين کتاب گاهي با اغراق بسيار هم صحبت شده است براي مثال کلود فارر (‌عضو فرهنگستان فرانسه) اين کتاب را صد بار خوانده است و در بار صدم همان هيجان مطالعه بار اول به او دست داده است و معتقد است که اين کتاب بزرگترين رمانهاي دنياست.
سالها بعد از مرگ نویسنده موسسه انتشاراتي کلمان مجموعه آثار بالزاک را در بيست و چهار جلد منتشر ميکند.
از کتاب بابا گوريو چند ترجمه به فارسي منتشر شده است. منبع من براي نگارش اين معرفي کوتاه مقدمه ترجمه آقاي ادوارد ژوزف ( بنگاه ترجمه و نشر کتاب)‌است.
آثار زيادي از اين نويسنده به فارسي منتشر شده است و هنوز هم اگر سري به قفسه هاي خاک گرفته کتابفروشيها بزنيد ميتوانيد کتابهاي شوانها؛ فاجعه در کرانه دريا؛‌ زنبق دره؛ دختر چشم طلايي؛ آرزوهاي گمشده، چرم ساغری و .... را بيابيد.

Wednesday, February 18, 2004

شماره سوم و چهارم فصلنامه سمرقند در یک جلد منتشر شد. اين شماره فصلنامه به غير از گفتگوی خواندنی با خانم آذر نفيسی مقالاتی منتشر شده اند که مروری بر زندگی ناباکوف هدف اصلی اين مقالات است بعد نقدی بر آثار اين نويسنده روسی تبار؛ بخشی از دو رمان اين نويسنده و چند داستان کوتاه چند شعر و گفتگو و نامه ها و سر آخر مقايسه دو ترجمه از آثار اين نويسنده به فارسی.
فصلنامه سمرقند جای خالی کتابهايی که به طور جامع به معرفی يک نويسنده بپردازند را پر کرده است.
نوشتن در اين حال ژرفترين ارضای خاطری است که ميشناسد؛ اما بدون هشدار دم دست ميايد و ميرود. بايد قلم را بردارد و همچنان که روی کاغذ حرکت ميکند با دست دنبالش کند؛ بايد قلم را بردارد و دريابد که خود خودش است زنی با کت خانگی که قلم در دست دارد ترسان و مردد؛ تنها کمی توانا؛ بی هيچ فکری در باره اين که چه طور شروع کند و چه بنويسد.
قلم را برميدارد.
خانم دالووی گفت خودش گل ميخرد.
بخشی از رمان ساعت ها
متاسفانه پيش نياز مطالعه اين کتاب مطالعه کتاب خانم دالووی است. آثار خانم وولف هنوز تحت پوشش قانون کپی رايت هستند و به همين جهت نميتوانيم از سايتهای مربوط به کتاب آنرا مجانی تهيه کنيم. تنها ترجمه اين کتاب به قلم پرويز داريوش قابل مطالعه نيست.
در حال حال کتاب ساعت ها نوشته مايکل کانينگهام بالاخره منتشر شد مترجم: مهدی غبرايی، ناشر: انتشارات کاروان

Sunday, February 15, 2004

راستی تا يادم نرفته، گوينده سخنان گهربار پست قبلی هيتلر بود
اوايل سالهای بعد از پيروزی انقلاب ناگهان بسياری از چيزها حرام اعلام شد. وزارت ارشاد متولی اعلام حراميان! فرهنگی شد. در بخش ادبيات حرامجات شامل کتابهای کارتون پليسی رمانس و سياسی شد. يکی از ژانرهایی که برای ترجمه و نشر کمترين ايراد را داشت ادبيات کلاسيک بود. به خاطر نوع حجب و حيايي که حتی در رابطه بين زن و مرد در قرون گذشته وجود داشت. در اين سالها بود که تقريبا تمام آثار مطرح کلاسيک جهان به فارسی ترجمه و چاپ شد. ترجمه کتاب غرور و تعصب محصول همين دوران است همانطور که شرلی و پسر عمو پونس و جين اير و بابا لنگ دراز و ....
تقريبا ترجمه هيچ يک از این کتابها چندان قابل اعتنا نيستند. بسياری از اين ترجمه ها فراموش شده اند ( به تازگی ترجمه های آقای يونسی از اين دوران تجديد چاپ شده اند) ناشر بسياری از اين کتابها ناشران ناصر خسرو بودند که هم اکنون تغيير کاربری داده اند.
اگر مايل به مطالعه اين کتاب به زبان اصلی هستيد ميتوانيد از اين سايت آنرا دان لود کنيد..

Saturday, February 07, 2004

روزنامه شرق شهريور ماه مطلبی را چاپ کرد که مدتها بود دنبالش بودم. اين نوشته را اينجا برای اين ميگذارم که هر وقت خواستم برای خودم در دسترس باشد.
کارکرد دستگاه های ارتباط جمعی و مطبوعات ما بسيار عالی است قانون مطبوعات ما به گونه ای تهيه و تنظيم شده است که ملت نتواند از اختلافات هيات حاکمه با خبر شوند. اصولا مطبوعات به اين منظور به وجود نيامده اند که گزارش اختلاف نظرها و دعواهای دولتمردان را به گوش مردم برسانند. ما بساط کسانی را که تصور ميکردند هر چه دلشان ميخواهد ميتوانند بگويند و بنويسند جمع کرديم.
مفهوم آزادی مطبوعات برای هر دولتی و کشوری مهلک و مرگ آور محسوب ميشود زيرا آزادی مطبوعات در واقع به هيچ وجه به معنای آزاد بودن مطبوعات نيست؛ بلکه فقط آزادی عناصر ياوه گويی است که هر کاری دلشان ميخواهد و به سودشان است انجام ميدهند؛‌ ولو اعمالشان ضد منافع کشور باشد. البته در آغاز دشوار است که اين موضوع را به روزنامه نگاران و ‌ژورناليستها فهماند و متقاعدشان کرد که روزنامه نگار نیز عضوی از جامعه است لاجرم بايد همواره اين امر را به آنان گوشزد کرد که آزادی مطبوعات نهايتا ضد مطبوعات است و به آن لطمه ميزند. برای مثال تصور کنيد که در شهری دوازده روزنامه و مجله منتشر ميشود حالا اگر قرار باشد که هر يک درباره رويدادی و يا موضوعی واحد مطالب و گزارش‌هاي مختلفی بنويسند خواننده ناگزير چنين نتيجه ميگيرد که اينها همه مزخرف وحرفهای بيهوده است. مطبوعات نبايد با طرح و بررسی همه جانبه مسائل و مشکلاتی که مردان مهم مملکت برای حل و رفع آنها دچار اشکال شده اند و موضوع هنوز برایشان کاملا روشن نشده است آنها را به ميان مردم ببرند. بلکه بايد منتظر بمانند تا تصميمات اتخاذ شود. پيش‌ از عمليات نظامی نيز فرمانده دستوراتش را به گروهان ابلاغ نميکند تا بيش از اجرای فرمان به بحث و گفت و گو گذاشته شود و پس از نظر خواهی از سربازان احتمالا آن را به اجرا گذارد.

Wednesday, February 04, 2004

درباره صد کتاب خواندنی -۲
بسياری از داستانهای معروف هانس کريستين آندرسن به صورت مجزا و خاص کتابهای کودکان چاپ شده است. انتشارات علمی فرهنگی ده تا از معروفترين اين داستانها را در يک جلد منتشر کرده بود که به تازگی تجديد چاپ کرده است. به تازگی انتشارات بنفشه وابسته به نشر افق۴۴ داستان از اين نويسنده را در يک مجموعه با ترجمه آزاد منتشر کرده است.
داستانهای هانس کريستين آندرسن را خاص کودکان در نظر ميگيرند اما به نظر من بسياری از داستانهای وی عليرغم زيبايی؛ با پايان تلخی که دارند به درد کودکان نميخورد. انتهای داستان دختر کبريت فروش يا پری دريايی را به ياد آوريد.
از اين گروه مجموع داستانهای برادران گريم هم هستند که به تازگی بسیار شکيل و زيبا و زير نظر هرمز رياحی در دوجلد منتشر شده است. انتشارات پيکان که ظاهرا به تازگی تغييراتی عمده در انتخاب و چاپ کتابهايش داده است اين کتاب را منتشر کرده. حتی داستانهای برادران گریم هم دچار همين مشکل است. يکی از داستانهای اين مجموعه را وقتی برای کودکم خواندم باعث پريشانی چند روزه خوابهايش شدم( نميدانم شايد بچه های ما زيادی نازک نارنجی بار آمدند)